نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
2 دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.
چکیده
پایان ماموریت نیروهای بین المللی در افغانستان و واگذاری تامین امنیت به نیروهای نظامی افغان پیامدی جز ناکامی آمریکا در نابودی تروریسم و پیشبرد صلح پایدار نداشت. اتخاذ استراتژی جدید از سوی آمریکا تنها به بروز تنش با حکومت افغانستان انجامید. دخالت قدرتهای همسایه رقیب با هدف نفوذ، افغانستان را میدان حفظ منافع رقبا بدون توجه به حاکمیت ملی آن قرار داده است. انعکاس تنوع قومی و مذهبی جامعه در نهادهای سیاسی و نظامی- امنیتی تاثیرات مخربی بر عملکرد موفق این نهادها داشته است. با گسترش تجارت مواد مخدر، خودکفایی اقتصادی مناطق روستایی، قدرتیابی شورشیان و عدم کنترل حکومت بر آن مناطق در حال تقویت است. ضمن اینکه، تحولات پیچیده ناشی از مرگ رهبر طالبان و انشعاب در رهبری جدید، دستیابی به صلح پایدار حکومت با دو گروه بزرگ شورشی در حال جنگ با یکدیگر را دشوارتر از قبل ساخته است.
این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی میکوشد به این سؤال پاسخ گوید که چه عواملی استقرار صلح و ثبات در افغانستان را با دشواری مواجه ساخته اند؟ نظریه واقعگرایی به عنوان چارچوب نظری مقاله انتخاب شده و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش کیفی استفاده شده است؛ همچنین نگارندگان این فرضیه را مورد بررسی قرار خواهند داد که مداخله رقابت آمیز دولتهای خارجی و ترجیح منافع خود بر منافع و مصالح افغانستان و زمینه های اجتماعی-فرهنگی داخلی، موانع عمده استقرار صلح در افغانستان می باشند.
کلیدواژهها