افشین متقی دستنایی؛ مصیب قره بیگی
دوره 27، شماره 114 ، شهریور 1400، ، صفحه 159-182
چکیده
پایش مداوم زندگی روزمره شهروندان از جمله گزاره های بنیادی نظریه زیست سیاست است. در مقیاسی وسیعتر، کنترل امنیتی مداوم و رویه نظارتی سخت بر کشورهای پیرامون نیز از سوی کشورهایی به اجرا درمی ...
بیشتر
پایش مداوم زندگی روزمره شهروندان از جمله گزاره های بنیادی نظریه زیست سیاست است. در مقیاسی وسیعتر، کنترل امنیتی مداوم و رویه نظارتی سخت بر کشورهای پیرامون نیز از سوی کشورهایی به اجرا درمی آید که نوعی تقابل و تنازع تاریخی- تمدنی با همسایگان خود دارند. روسیه بهعنوان یکی از محورهای تاریخی و سیاسی آسیای مرکزی، سیاست های خارجی متفاوتی را در قبال آنچه خارج نزدیک نامیده میشود در پیش گرفته است. با این حال به نظر میرسد، عنصر بنیادی که در سیاست خارجی روسیه در قابل محیط پیرامونی خود بیش از همه به چشم میخورد، رویکرد امنیتی همهجانبه و تحمیل خود به مثابهی هژمون منطقه ای است. در این راستا، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از گزاره های نظریه زیست سیاست به بررسی سیاست خارجی روسیه در قفقاز جنوبی پرداخته است. لذا سوالی مقاله حاضر این است که براساس نظریه زیست سیاست، سیاست خارجی و کدهای ژئوپلیتیک فدراسیون روسیه در منطقه قفقاز جنوبی چگونه است؟ در پاسخ فرضیه مقاله از این قرار است، سیاست خارجی روسیه با وجود لایههای چندگانه و انعطاف مداوم، اما فاقد بار هژمونیک است. این فقدان به دلیل تاریخ، فرهنگ و ایدئولوژیهای واگرایانه ای است که در این منطقه وجود دارد و روسیه همواره کوشیده است تا با حفظ دکترین نظامی برتر خود، آنها را سرکوب کند. دکترین نظامی روسیه، اما توانسته است هژمونی سختافزاری این کشور بر قفقاز جنوبی را حفظ کند و سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان نیز به دلیل کاستی های ساختاری به ناگزیر سیاست همسویی و همراستایی با روسیه را در پیش میگیرند. مقاله حاضر از نظر ماهیت، بنیادی- کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی ـ تحلیلی است.