جهانگیر کرمی؛ رقیه کرامتی نیا
دوره 24، شماره 103 ، آذر 1397، ، صفحه 131-160
چکیده
اگرچه غرب در سدههای اخیر مسأله اصلی بسیاری از جوامع و دولتها بوده، اما این موضوع در نسبت با روسیه بسیار بنیادین و متفاوت بوده است. از سده پانزدهم میلادی تا کنون حدود پنج سده است که روسیه در پرتو تحولات ...
بیشتر
اگرچه غرب در سدههای اخیر مسأله اصلی بسیاری از جوامع و دولتها بوده، اما این موضوع در نسبت با روسیه بسیار بنیادین و متفاوت بوده است. از سده پانزدهم میلادی تا کنون حدود پنج سده است که روسیه در پرتو تحولات ناشی از نوزایی اروپا قرار گرفته و به تعبیری در حاشیه آن، گاه در تعامل و گاه نیز در تقابل با آن به زیست خود ادامه داده است. موقعیت جغرافیایی و شرایط فرهنگی و مذهبی روسیه پیوستگیها و گسستگیهایی با غرب داشته که نتایج مهمی در حیات سیاسی و رفتار خارجی این دولت بر جای نهاده و نگاه به غرب را در دورههای مختلف به موضوعی اساسی و با نتایج و پیامدهای خاص تبدیل نموده است. با امعان نظر به این موضوع، اینکه دولتهای روسی چگونه به غرب نگریستهاند و این نگرشها چه تأثیری بر رفتار داخلی و خارجی آن ها داشته است و از همه مهمتر، علت خاص بودن واکنشهای دولتهای روسی و دلایل تبدیل غرب به مسأله اصلی برای این کشور از مهمترین پرسشهای این نوشتار هستند. فرضیه اصلی این نوشتار آن است که «ریشه رفتار روسیه نسبت به غرب را باید در خصلت پیرامونیبودن و سپس در آستانگی آن درک کرد.» در توضیح این ایده نگارندگان باور دارند که روسیه نه توانسته است به غرب ملحق و در آن ادغام شود و نه کاملا از غرب جدا شده و مسیر متفاوتی را در پیش گیرد.