الهه کولایی؛ ولی کوزه گر کالجی
دوره 25، شماره 106 ، مرداد 1398، ، صفحه 121-157
چکیده
منطقه آسیای مرکزی که بیش از دو دهه با اختلافات و تنشهای کشورهای منطقه در قبال موضوعات مختلف و امنیتی سازی مسائل مرزی و سرزمینی، آب و محیط زیست، هویتهای قومی و زبانی، کریدورهای ارتباطی و خطوط انتقال ...
بیشتر
منطقه آسیای مرکزی که بیش از دو دهه با اختلافات و تنشهای کشورهای منطقه در قبال موضوعات مختلف و امنیتی سازی مسائل مرزی و سرزمینی، آب و محیط زیست، هویتهای قومی و زبانی، کریدورهای ارتباطی و خطوط انتقال انرژی شناخته میشد، طی یک دهه گذشته به تدریج وارد فضای جدیدی از تنش زدایی و غیرامنیتی سازی شده است که در واقع فرایند معکوس امنیتی کردن است؛ یعنی بازگشت یک موضوع از حالت سیاسی فوری به وضعیت سیاسی عادی. این روند در یک دهه گذشته با تغییر نسل رهبران منطقه و عادی سازی مناسبات تاجیکستان و ازبکستان شدت و سرعت بیشتری نیز به خود گرفته است. در نتیجه این تحولات بسیاری از موضوعات نظیر آب، محیطزیست، مرزها و گذرگاههای مرزی، کریدورهای ارتباطی و خطوط انتقال انرژی به تدریج از وضعیت امنیتی گذشته خارج شده و به وضعیت طبیعی و عادی خود بازگشته اند. تحولات یاد شده این پرسش را مطرح می کند که دلایل و زمینه های تنش زدایی و غیرامنیتی سازی در منطقه آسیای مرکزی چیست؟ در پاسخ به پرسش یاد شده این فرضیه می تواند مطرح شود که «تغییر نسل رهبران آسیای مرکزی به عنوان بازیگران (کنشگران) امنیتی ساز، تغییر گفتمان و کنش کلامی رهبران و نخبگان جدید، منافع مشترک حاصل از گسترش خطوط انتقال انرژی و کریدورهای ارتباطی و ترانزیتی و نیز تهدیدهای مشترک آبی و زیست محیطی موجب تنش زدایی و غیرامنیتی سازی در منطقه آسیای مرکزی شده است». به منظور ارزیابی فرضیه مطرح شده این مقاله با کاربست مفاهیم و مولفه های نظری امنیتیسازی و غیر امنیتی سازی که در چارچوب مکتب امنیتی کپنهاگ مطرح شده است، کوشش می کند شناخت و درک بهتری از تحولات جدید صورت گرفته در سطح منطقه آسیای مرکزی حاصل شود.