محمود بابایی؛ یوسف مسلمی مهنی
دوره 25، شماره 107 ، مهر 1398، ، صفحه 65-94
چکیده
جمعیت ارامنه پراکنده در سراسر جهان به جهت حفظ ریشه های هویتی و تداوم پیوند با وطن و تعلق خاطر به سرزمین اجدادی خود به عنوان یک نمونه بارز دیاسپورا در مقیاس جهانی در نظر گرفته میشوند. دیاسپورا ...
بیشتر
جمعیت ارامنه پراکنده در سراسر جهان به جهت حفظ ریشه های هویتی و تداوم پیوند با وطن و تعلق خاطر به سرزمین اجدادی خود به عنوان یک نمونه بارز دیاسپورا در مقیاس جهانی در نظر گرفته میشوند. دیاسپورا به مثابه یک بازیگر سیاسی ممکن است از نفوذ بالایی بر میهن خود برخوردار باشد که میزان آن برپایه توازن قدرت میان وطن و دیاسپورا سنجیده می شود. هدف اصلی مقاله حاضر، ارزیابی تأثیر موازنه حکومت-دیاسپورا از زمان استقلال ارمنستان در سپتامبر 1991 تا سال 2018 (تغییر نظام ریاستی به پارلمانی) بر توانایی های درونی و بیرونی دولت ارمنستان است. بنابراین، پرسش اصلی مقاله این گونه مطرح شده است که «موازنه میان حکومت و دیاسپورای ارمنی از زمان استقلال تا سال 2018 چه تأثیری بر توانایی های درونی و بیرونی دولت ارمنستان داشته است؟» فرضیه مقاله که یافته های پژوهش نیز بر درستی آن گواهی می دهند این است که «رابطه نامتوازن دیاسپورای قدرتمند ارمنی و حکومت های نیازمند حمایت در جمهوری ارمنستان، تأثیر دوگانه ای بر توانمندی های ایروان داشته به گونه ای که دولت ارمنستان ضمن بهره مندی از مزایای اقتصادی و قدرت لابی گری با چالش اقتدار ملی و استقلال عمل در سیاست خارجی مواجه شده است». در این مقاله از روششناسی ردیابی فرایند برای ارزیابی رابطه میان دولت ارمنستان و دیاسپورای ارمنی استفاد شده است. چارچوب نظری حاکم بر تجزیه و تحلیل یافته های مقاله، تقریر رابرت کیوهن و جوزف نای از فراملی گرایی است که بر اهمیت کنشگران غیردولتی در سیاست جهانی تأکید دارد.