دیپلماسی راه ابریشم ژاپن در سال 1997 نخستین کاربرد رسمی و آشکار استعاره راه ابریشم از سوی یک دولت در فضای پساشوروی برای تعامل با جوامع آسیای مرکزی به شمارمی آید. قدرت گفتمان روایی راه ابریشم ژاپن، ...
بیشتر
دیپلماسی راه ابریشم ژاپن در سال 1997 نخستین کاربرد رسمی و آشکار استعاره راه ابریشم از سوی یک دولت در فضای پساشوروی برای تعامل با جوامع آسیای مرکزی به شمارمی آید. قدرت گفتمان روایی راه ابریشم ژاپن، اگرچه توانست به پیشرفت سریع دیپلماسی توکیو در آسیای مرکزی کمک کند، اما پس از رسیدن به نقطه اوخ خود در سال 2006 با رکود -اما نه افت- مواجه شد. هدف مقاله حاضر را، کشف روند تکاملی روایت راه ابریشم ژاپن در آسیای مرکزی و نسبت آن با کمربند اقتصادی راه ابریشم (بخش قارهای ابتکار کمربند و راه چین) تشکیل می دهد و این پرسش مطرح شده است که «قاعده حاکم بر بازی راه ابریشم ژاپن و چین در آسیای مرکزی کدام است و چرا؟» پاسخ اولیه این بوده است که «رویکرد توکیو درقبال کمربند اقتصادی راه ابریشم به دلیل معطوف بودن اولویت های امنیتی و زیرساختی ژاپن به جنوب و جنوب شرق آسیا و نیز وجود تنگناهای ژئوپلیتیک در اتصال به آسیای مرکزی به تدریج از عدم مشارکت به سمت تعامل مشروط و چندجانبه با بازی جمع جبری مضاعف تغییر کرده است». یافته های مقاله که به شیوه استنتاجی حاصل شده اند با اصلاح فرضیه فوق نشان می دهند که برهم کنش میان روایت های راه ابریشم ژاپن و چین در آسیای مرکزی هیچگاه خصمانه نبوده و میان مشارکت حداقلی و تعامل مشروط/چندجانبه در نوسان بوده است. درعوض، تضاد گفتمانی دو کشور برپایه حاصل جمع جبری صفر به سمت هندو-پاسیفیک میان روایت راه ابریشم دریایی چین و روایت هندو-پاسیفیک آزاد و باز (هپآب) ژاپن سوق یافته است.