کشف نفت و گاز و بهرهبرداری متنوع از آن نقش تعیینکنندهای در تحول صنایع داشته و به عنوان یکی از محورهای اصلی توسعه جوامع بشری مطرح بوده است. در چنین شرایطی، توجه به آینده منابع انرژی و چگونگی ساماندهی ...
بیشتر
کشف نفت و گاز و بهرهبرداری متنوع از آن نقش تعیینکنندهای در تحول صنایع داشته و به عنوان یکی از محورهای اصلی توسعه جوامع بشری مطرح بوده است. در چنین شرایطی، توجه به آینده منابع انرژی و چگونگی ساماندهی تولید، انتقال و مصرف آن از مهمترین اهداف و نیز چالشهای پیش روی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی بوده و موجب شکلگیری همکاریهای دوجانبه، منطقهای و بینالمللی در میان این کشورها شده است. در دهه گذشته موضوع امنیت انرژی باعث افزایش اهمیت استراتژیک این کالای سیاسی در روابط کشورهای مصرف کننده، تولید کننده و مسیر ترانزیت شده است. در میان مناطق برخوردار از منابع انرژی، منطقه خزر و قفقاز به عنوان تأمین کننده بخشی از انرژی مورد نیاز جهان در سالهای اخیر از ظرفیت مناسبی برخوردار است و در صورت شکلگیری همکاریهای منطقهای امکان افزایش این ظرفیتها نیز وجود دارد. این مقاله با مبنا قرار دادن دو مقوله منابع انرژی و همکاری منطقهای، این فرضیه را مطرح میکند که پس از بحران گرجستان در اوت ٢٠٠٨ و با توجه به تغییر برخی از روندهای جهانی و منطقهای، شرایط جدیدی در قفقاز به وجود آمده است که مهمترین مؤلفه آن تضعیف رویکردهای تقابلی و رقابتی و تقویت رویکردهای تعاملی و همکاری جویانه میباشد. بر این اساس و با توجه به تغییر نگاه رهبران کشورهای منطقه، مقوله انرژی میتواند زمینه مناسبی برای پیوند میان کشورهای تولید کننده، انتقال دهنده و مصرف کننده انرژی ایجاد نماید. این نوشتار این نکته را مطرح می سازد که تحقق این امر جز با اتخاذ یک سیاست هماهنگ و مناسب در زمینه همکاریهای منطقهای برای بهرهبرداری بهینه از منابع و خطوط انتقال انرژی و برتری دادن منافع بلند مدت به منافع زودگذر و کوتاه مدت امکانپذیر نخواهد بود.