سازمان همکاری شانگهای از جمله نهادهای مهم منطقهای است که ایران میتواند با حضور موثر در آن از ظرفیتهای ابزاری و حقانیتبخش این نهاد برای افزونسازی منافع خود استفاده کند. صرفهنظر از منافع خرد، ...
بیشتر
سازمان همکاری شانگهای از جمله نهادهای مهم منطقهای است که ایران میتواند با حضور موثر در آن از ظرفیتهای ابزاری و حقانیتبخش این نهاد برای افزونسازی منافع خود استفاده کند. صرفهنظر از منافع خرد، یکی از مطلوبیتهای کلان عضویت مؤثر در این سازمان، مشارکت نسبی در چگونگی تنظیم ترتیبات در مرزهای شمالی کشورمان است. بهرغم وضوح این مزایا، روندها حاکی از عدم حضور موثر تهران در این سازمان است. در میان عوامل مختلف، ترجیح رویکرد «یکسونگر» به «عملگرا» و پیرو آن اتکای به «فرضهای پیشینی» چون ضدیت ماهوی سازمان همکاری شانگهای با غرب، «دشمنیِ» پایدار میان مسکو و واشنگتن و تلقی از روسیه به عنوان «شریک راهبردی» سببی مهم در این ناکامی بوده است. به تبع این «فرضها»، ایران در پی آن بوده تا به کمک «دوستان» خود در این سازمان، نسبت به جبههسازی در برابر غرب اقدام نماید. در مقابل، روسیه بر اساس اصلِ «عملگرایی» در سیاست خارجی خود به سازمان همکاری شانگهای و اعضای آن صرفاً به عنوان ابزارهایی برای تامین منافع «عینی» خود مینگرد. به این اعتبار و با عنایت به حضور همزمان ایران و روسیه در سازمان همکاری شانگهای، در این نوشتارضمن قیاس رویکرد تهران و مسکو به این سازمان، چرایی ناکارآمدی حضور ایران به روش توصیفی- تحلیلی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
غم از دست رفتن عظمت دورههای تزاری و شوروی را میتوان یکی از معدود نقاط اشتراک طیفهای فعال در روندهای سیاسی- اجتماعی روسیه پساشوروی دانست. این احساس که در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک «قدرت بزرگ» ...
بیشتر
غم از دست رفتن عظمت دورههای تزاری و شوروی را میتوان یکی از معدود نقاط اشتراک طیفهای فعال در روندهای سیاسی- اجتماعی روسیه پساشوروی دانست. این احساس که در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک «قدرت بزرگ» نمود مشهودی یافته، مبتنی بر عناصر مختلف مادی و معنایی گذشته، حال و آینده روسیه و مؤلفهای قابل اعتنا برای ایجاد انسجام داخلی در جامعه هویت گسیخته این کشور بوده است. این اندیشه همچنین متاثر از اعتقاد مردم و نخبگان روسیه به وستفالیایی بودگی نظام بینالملل، راهنمای اقدامی در سیاست خارجی و قرائت اصلی مسکو از موقعیت خود در نظام بینالملل به عنوان هویتی مستقل و در عین حال ممتاز است. هرچند در دهه 1990 تلاشها برای تحقق این آرمان به واسطه فقدان منابع لازم و رویکردهای ایدئولوژیک ناکام ماند، اما پوتین و مدودف با اتخاذ رویکردی عملگرا به طور نسبی در تحقق برخی جنبههای «سخت» این هدف موفق بودهاند. با این وجود، نگاه صرفاً «از بالا»، عدم توجه به مؤلفههای قدرت نرم و طنین همچنان قدرتمند نگاه سنتی به برخی عرصهها از جمله خارج نزدیک اسبابی برای عدم تحقق کامل این اندیشه بوده است.