در بسیاری از مباحث و متون روابط بینالملل از مفهوم امنیت عموماً به معنای توانایی مقابله با تهدید مسلحانه نام برده میشود در حالی که کمبود و یا کمیاب بودن منابع انرژی یکی از مهمترین عوامل بروز منازعات ...
بیشتر
در بسیاری از مباحث و متون روابط بینالملل از مفهوم امنیت عموماً به معنای توانایی مقابله با تهدید مسلحانه نام برده میشود در حالی که کمبود و یا کمیاب بودن منابع انرژی یکی از مهمترین عوامل بروز منازعات در قرن بیستم بوده است. تعریف امنیت از دیدگاه کشورها متفاوت است. در کشورهای پیشرفته، امنیت انرژی به در دسترس بودن و عرضه کافی و با قیمت مناسب و منطقی اطلاق میشود. در کشورهای صادرکننده انرژی، امنیت انرژی به مفهوم امنیت تقاضا و افزایش قیمت آن است.
این نوشتار با معیار قرار دادن امنیت انرژی به عنوان چارچوب نظری، ضمن ارزیابی روابط روسیه و اتحادیه اروپا در حوزه انرژی، درصدد است تا بررسی نمایند که هر چند روسیه به عنوان کشور صادرکننده انرژی از موضع بهتری نسبت به اتحادیه اروپا - که وارد کننده و نیازمند شدید انرژی است- برخوردار است، اما برداشت طرفین از امنیت انرژی ثابت میکند که این دو بازیگر به یک اندازه به یکدیگر وابسته هستند. امنیت انرژی که برای روسیه به مفهوم امنیت تقاضا و همچنین برای اتحادیه اروپا به معنی امنیت عرضه و دسترسی آسان به انرژی میباشد، باعث میگردد تا چشمانداز روابط از سطح بالایی در ابعاد سیاسی و اقتصادی برخوردار باشد.
جمهوری چچن در جنوب روسیه در قفقاز شمالی و در مرزهای پرتنش داغستان و جمهوری آذربایجان، شاید مهمترین مشکل سرزمینی روسیه در 18 سال اخیر بود که سرنوشت آن با دیگر جمهوریهای فدراسیون روسیه گره خورده است. از ...
بیشتر
جمهوری چچن در جنوب روسیه در قفقاز شمالی و در مرزهای پرتنش داغستان و جمهوری آذربایجان، شاید مهمترین مشکل سرزمینی روسیه در 18 سال اخیر بود که سرنوشت آن با دیگر جمهوریهای فدراسیون روسیه گره خورده است. از این رو حل شدن یا نشدن مسئله چچن و چگونگی رویارویی روسیه با چچن، سرمشقی است برای مردم دیگر جمهوریهای مسلمان روسیه، تا الگویی از آینده خود را پیش روی آورند. هرچند مسئله چچن و روسیه، نه یک موضوع مربوط به دهههای اخیر یا حتی سده اخیر، بلکه موضوعی تاریخی است که در دوران تزارها نیز مطرح بوده است. در این، مقاله پس از نگاهی به پیشینه روابط عموماً پرتنش روسیه و چچن، تعامل این دو در سالهای پس از فروپاشی شوروی بررسی شده است. سپس دلایل و زمینههای تنش روسیه- چچن و موضع گیری مقامهای روس در این میان نیز مورد کنکاش قرار گرفته است. پرسش اصلی مقاله آن است که خشونت در چچن از چه منبعی تغذیه میشود و نقش دولت روسیه در آن چیست؟ فرضیه پژوهش بیان میدارد که خشونت در چچن از یکسو از رویکرد دولت روسیه به چچن ناشی میشود و از سوی دیگر در تاریخ سرزمین و مردم چچن که همواره درگیر تنشهای قومی- قبیلهای و نیز نبرد با دولتهای مرکز گرا بودهاند، ریشه دارد.
غم از دست رفتن عظمت دورههای تزاری و شوروی را میتوان یکی از معدود نقاط اشتراک طیفهای فعال در روندهای سیاسی- اجتماعی روسیه پساشوروی دانست. این احساس که در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک «قدرت بزرگ» ...
بیشتر
غم از دست رفتن عظمت دورههای تزاری و شوروی را میتوان یکی از معدود نقاط اشتراک طیفهای فعال در روندهای سیاسی- اجتماعی روسیه پساشوروی دانست. این احساس که در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک «قدرت بزرگ» نمود مشهودی یافته، مبتنی بر عناصر مختلف مادی و معنایی گذشته، حال و آینده روسیه و مؤلفهای قابل اعتنا برای ایجاد انسجام داخلی در جامعه هویت گسیخته این کشور بوده است. این اندیشه همچنین متاثر از اعتقاد مردم و نخبگان روسیه به وستفالیایی بودگی نظام بینالملل، راهنمای اقدامی در سیاست خارجی و قرائت اصلی مسکو از موقعیت خود در نظام بینالملل به عنوان هویتی مستقل و در عین حال ممتاز است. هرچند در دهه 1990 تلاشها برای تحقق این آرمان به واسطه فقدان منابع لازم و رویکردهای ایدئولوژیک ناکام ماند، اما پوتین و مدودف با اتخاذ رویکردی عملگرا به طور نسبی در تحقق برخی جنبههای «سخت» این هدف موفق بودهاند. با این وجود، نگاه صرفاً «از بالا»، عدم توجه به مؤلفههای قدرت نرم و طنین همچنان قدرتمند نگاه سنتی به برخی عرصهها از جمله خارج نزدیک اسبابی برای عدم تحقق کامل این اندیشه بوده است.
در سالهای اخیر روابط میان روسیه و کشورهای حوزه جنوبی دچار تحولاتی گردید. اگرچه روسیه به ایفای نقش اصلی خود در این منطقه ادامه میدهد، اما توسعه فعالیت کشورهای منطقه و فرامنطقهای بهویژه ایالات متحده ...
بیشتر
در سالهای اخیر روابط میان روسیه و کشورهای حوزه جنوبی دچار تحولاتی گردید. اگرچه روسیه به ایفای نقش اصلی خود در این منطقه ادامه میدهد، اما توسعه فعالیت کشورهای منطقه و فرامنطقهای بهویژه ایالات متحده و ناتو در حوزه حیاتی روسیه که این کشور از آن تحت عنوان خارج نزدیک نام میبرد، چالشهای جدیدی را در مقابل مسکو قرار داده است. این کشور برای مقابله با این چالشها و برای تامین امنیت ملی و منافع حیاتی خود سعی در ایجاد یک راهحل مناسب و با هزینه کمتر دارد. مسکو با توجه به اینکه در شرایط جدید نمیتواند همه رقبا را از عرصه سیاسی آسیای مرکزی و بهویژه قفقاز حذف نماید، سیاست و تاثیرگذاری آن به سمتی رفته و خواهد رفت که راهبردهای رقبا به نتایج مورد انتظار دست نیابند.
همچنین در این زمینه این کشور سعی میکند که از موقعیت برتر اقتصادی، سیاسی، نظامی خود در منطقه در جهت کنترل رفتار و سیاست خارجی جمهوریهای قفقاز در راستای کمرنگ کردن حضور عواملی که در نگاه روسها با منافع و امنیت ملی این کشور سازگاری ندارند، استفاده نماید و بدین وسیله در همگرایی کشورهای منطقه با ساختارهای سیاسی و امنیتی غرب تاخیر و مانع ایجاد نماید.
امنیت انرژی عموماً به در دسترس بودن مقدار کافی و قابل اطمینان از عرضه انرژی برای راضی نمودن تقاضا تعریف میگردد و از جمله مواردی است که مستقیماً با دولتها در واحدهای سیاسی ارتباط دارد. ایران به علت ...
بیشتر
امنیت انرژی عموماً به در دسترس بودن مقدار کافی و قابل اطمینان از عرضه انرژی برای راضی نمودن تقاضا تعریف میگردد و از جمله مواردی است که مستقیماً با دولتها در واحدهای سیاسی ارتباط دارد. ایران به علت دارا بودن ذخایر قابل توجه انرژی و موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز (همجواری با دو منطقه نفتخیز خلیج فارس و دریای خزر) همواره مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده و هست.
موقعیت ایران در تولید نفت و گاز و انتقال آن در خلیج فارس نسبتاً با ثبات، همراه و از سوی همه بازیگران پذیرفته شده است، اما دریای خزر به دلیل تغییرات شدید و سریع در پس از فروپاشی اتحاد شوروی نیازمند توجه و دقت تصمیم گیران ایرانی است. علاوه بر جدیت برای رسیدن به اجماع در مورد رژیم حقوقی دریای خزر با حفظ منافع ملی ایران از داشتن روابط وسیع و گسترده با کشورهای ساحلی دریای خزر به خصوص روسیه، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان نباید غافل بود
مقاله حاضر، وجوه گوناگون امنیت انرژی، جایگاه ایران، خطوط حمل و نقل کنونی و در حال احداث و سیاستهای قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه در این زمینهها را مورد مطالعه قرار میدهد.
سران اتحادیه اروپا و شش کشور همسایه شرقی این اتحادیه شامل ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، اوکراین، بلاروس و مولداوی در می 2009 اعلامیهای را که به اعلامیه « مشارکت شرقی ...
بیشتر
سران اتحادیه اروپا و شش کشور همسایه شرقی این اتحادیه شامل ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، اوکراین، بلاروس و مولداوی در می 2009 اعلامیهای را که به اعلامیه « مشارکت شرقی » معروف شد، امضاء کردند تا چارچوب روابط آتی خود را بر این اساس بنا نمایند.
تا قبل از سال 2001 ، کشورهای این منطقه جایگاه ویژهای در سیاست خارجی اتحادیه اروپا نداشتند، اما اجرای عملیات نظامی در افغانستان، نقش محوری کشورهای این حوزه برای تداوم حضور ناتو در این کشور را افزایش داد.
با توجه به تلاشهای روسیه در سالهای اخیر برای بازیابی قدرت گذشته خود و پیگیری یک سیاست تهاجمیتر که در مواردی با منافع غرب اصطکاک پیدا میکند، ابتکار مشارکت شرقی در دراز مدت میتواند منافع روسیه در این منطقه را مورد تهدید قرار دهد. در واقع این ابتکار را میتوان در چارچوب به کارگیری قدرت نرم اتحادیه اروپا برای همراه کردن کشورهای منطقه با سیاستهای خود ارزیابی نمود.
روسیه و اتحادیه اروپا در کنار اشتراکات و پیوندهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی شرکای اقتصادی مهمی نیز میباشند. نیاز روزافزون اتحادیه اروپا به انرژی از یک سو و برخورداری فدراسیون روسیه از منابغ غنی انرژی ...
بیشتر
روسیه و اتحادیه اروپا در کنار اشتراکات و پیوندهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی شرکای اقتصادی مهمی نیز میباشند. نیاز روزافزون اتحادیه اروپا به انرژی از یک سو و برخورداری فدراسیون روسیه از منابغ غنی انرژی از سوی دیگر باعث شده است که تحلیلهای متفاوتی در خصوص آینده همکاریهای دو طرف ارائه گردد. در مقاله حاضر نیز تلاش شده است ضمن نگاهی تحلیلی به روابط پیشین روسیه و اتحادیه اروپا، به مسئله انرژی به عنوان متغیری تاثیرگذار در آینده مناسبات دو طرف اشاره شود.
سیاست همسایگی اتحادیه اروپا بدنبال طراحی استراتژیک میان مدت جهت ترسیم نوع مناسبات با همسایگان خویش است که چشم انداز روابط این اتحادیه را با این مناطق به تصویر میکشد. در این راستا عدم امکان عضویت ...
بیشتر
سیاست همسایگی اتحادیه اروپا بدنبال طراحی استراتژیک میان مدت جهت ترسیم نوع مناسبات با همسایگان خویش است که چشم انداز روابط این اتحادیه را با این مناطق به تصویر میکشد. در این راستا عدم امکان عضویت این همسایگان در اتحادیه اروپا بدلیل معضلات عمیق داخلی و خارجی و از سویی دیگر منافع و علایق امنیتی، سیاسی و اقتصادی اتحادیه در این کشورها موجب طرح سیاست همسایگی اتحادیه گردیده است. بطوری که اتحادیه اروپا برای برقراری ثبات و توسعه سیاسی و اقتصادی کشورهای سه گانه قفقاز جنوبی بر مبنای ملاکها و استانداردهای اروپایی، سیاست همسایگی اتحادیه اروپا را در خصوص مناسبات دو جانبه با این کشورها ترسیم کرده است، که علاوه بر حفظ ثبات و امنیت در این کشورها، رعایت ارزشهایی مانند آزادی، دمکراسی و حقوق بشر ملاکهایی هستند که اتحادیه اروپا جهت تعیین میزان همگرایی آنها با استانداردهای اتحادیه اروپایی مورد ارزیابی قرار میدهد. در بعد اقتصادی توجه به موقعیت ترانزیتی قفقاز جنوبی برای دسترسی به منابع انرژی حوزه دریای خزر و همچنین تداوم اصلاحات اقتصادی مبتنی بر اقتصاد بازار که وضعیت شفافی را برای سرمایه گذاری شرکتهای اروپایی در این منطقه فراهم نماید، از جمله علایق و منافع اتحادیه اروپا است. در بعد امنیتی علیرغم اعمال نفوذهای مستقیم روسیه برای بهره برداری از منازعات این کشورها با جمهوریهای خودمختار تجزیه طلب، اتحادیه اروپا با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی بدنبال حل مسالمت آمیز این منازعات به بن بست رسیده است.
درگیری نظامی روسیه با گرجستان بر سر مساله اوستیای جنوبی که گرجستان آغاز کننده آن در روز 8 اگوست 2008 بود، رویدادی هم چون 11 سپتامبر را پدید آورده است که در منطقه بحرانی قفقاز ...
بیشتر
درگیری نظامی روسیه با گرجستان بر سر مساله اوستیای جنوبی که گرجستان آغاز کننده آن در روز 8 اگوست 2008 بود، رویدادی هم چون 11 سپتامبر را پدید آورده است که در منطقه بحرانی قفقاز اتفاق افتاده است. منطقه بحرانی قفقاز که حتی پیش از فروپاشی اتحاد شوروی به مرکز درگیریهای قومی بر سر مسائل ادعاهای ارضی و قلمروخواهی بین واحدهای سیاسی (بین کشورها، یا بین دولت مرکزی و مناطق جدایی طلب) تبدیل شده بود، تاکنون در همان وضعیت باقی مانده است. گسترش ناتو بسوی شرق و نزدیکی به مرزهای روسیه، وقوع انقلابهای رنگین، استقرار سپر دفاع موشکی(در لهستان و جمهوری چک)، اعلام آمادگی گرجستان و اوکراین برای پیوستن به پیمان ناتو، همه مواردی است که از سوی روسیه به عنوان تهدیدی علیه مرزهای جنوب غربی و غربی نگریسته میشود. بویژه آنکه در آموزههای نظامی روسیه این قلمروها (قفقاز، آسیای مرکزی و اروپای شرقی) که زمانی جزو قلمرو امنیتی و ملی روسیه در پیرامون آن بشمار میرفتند، اکنون در پیوستن به ساختارهای غربی با هم در رقابت به سر میبرند. روسیه در پیرامون مرزهای شکننده خود ناظر حضور بیگانگانی است که امنیت ملی روسیه را در نظر نمیگیرند و اقدامات تحریک آمیز انجام میدهند.
حمله گرجستان به اوستیای جنوبی و کشتن تعدادی از سربازان حافظ صلح روسی مستقر در منطقه حایل آتش بس بین جدایی طلبان و دولت مرکزی، روسیه را به واکنش تند، سریع، گسترده و مخرب واداشت. روسیه با این اقدام نشان داد که میخواهد در عرصه بین الملل از یک دولت ناظر و کم توان به دولتی قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل شود.
تحولات اوستیای جنوبی در تابستان گذشته، فصل جدیدی را در چالشهای اتحادیه اروپا و ناتو بعد از خاتمة جنگ سرد گشود. ضدحمله گسترده روسیه در پاسخ به عملیات نظامی گرجستان در این منطقۀ ...
بیشتر
تحولات اوستیای جنوبی در تابستان گذشته، فصل جدیدی را در چالشهای اتحادیه اروپا و ناتو بعد از خاتمة جنگ سرد گشود. ضدحمله گسترده روسیه در پاسخ به عملیات نظامی گرجستان در این منطقۀ جدایی طلب، این دو سازمان را در مقابلة مستقیم با کرملین قرار داد، بطوری که نگرانیهای عمیقی را برای ناظرین سیاسی جهان بخصوص ناظران غربی بوجود آورد. حضور کشتیهای جنگی آمریکا در دریای سیاه برای کمکرسانی و در واقع جهت ایجاد جو رعب و وحشت، تهدیدات ناتو و تهدید اتحادیه به برقراری تحریم علیه روسیه هیچیک در عزم مسکو در پیشروی در خاک گرجستان تا 35 کیلومتری تفلیس اثری نگذاشت و بالاخره این بحران به اعلام استقلال دو منطقة جدایی طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی و شناسایی آنها توسط دولت روسیه انجامید. تسلیم موقتی کشورهای غربی در مقابل وضع موجود را میتوان به نوعی عقب نشینی ناتو تعبیر نمود
نزاع میان روسیه و گرجستان در منطقه استیا در آگوست 2008، از نظر گفتمان رسانهای و عملیات روانی، بیان کننده دو بینش رسانهای است. اولی مبتنی بر«متقاعدسازی» هدفمند و جهتگیری شده برای مدیریت افکار ...
بیشتر
نزاع میان روسیه و گرجستان در منطقه استیا در آگوست 2008، از نظر گفتمان رسانهای و عملیات روانی، بیان کننده دو بینش رسانهای است. اولی مبتنی بر«متقاعدسازی» هدفمند و جهتگیری شده برای مدیریت افکار عمومی است که پیشینه آن بر دستاوردهای مراکز پژوهشی و تجربیات کارشناسان غربی عملیات روانی در چند دهه اخیر استوار میباشد و به عنوان حامی گرجستان در مقابل روسیه عمل میکند. تفکر دوم، ریشه در نظام ارتباطی و رسانهای با ساختار کاملاً دولتی، یکسویه و غیرپویاست که به صورت تک بعدی مدیریت میشود و از قدرت جریان سازی منعطف و اقتضاگرا برخوردار نیست این بینش همچنان تحت تأثیر فرهنگ رسانهای به جای مانده نظام کمونیسم است و مانع از آن میشود تا روسیه در فرآیند تولید، پردازش و توزیع پیام و تحلیل آثار آن متناسب با عصر نوین رسانهای و در یک جنگ اطلاعاتی، اقدام کند.
در این مقاله نگارنده به تحلیل همکاری استراتژیک روسیه و چین در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و پیامدهای آن بر دورنمای امنیتی اروپا میپردازد همچنین با استفاده از تئوری موازنه ...
بیشتر
در این مقاله نگارنده به تحلیل همکاری استراتژیک روسیه و چین در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و پیامدهای آن بر دورنمای امنیتی اروپا میپردازد همچنین با استفاده از تئوری موازنه قوا، روابط چین و روسیه در سازمان همکاری شانگهای را به عنوان موازنه نرم علیه یک جانبهگرایی ایالات متحده در عصر پس از جنگ سرد مورد ملاحظه قرار میدهد. زیراکه موضوع تداوم نظام تکقطبی و موازنهی نرم قدرتهای درجه دو در مقابل آن یکی از موضوعات مطرح در مباحث آکادمیک کنونی میباشد. روسیه و چین سازمان همکاری شانگهای را بطور کامل با هدف واکنش در مقابل یکجانبهگریهای ایالات متحده در نظام بینالملل و بطور خاص در اوراسیا کنترل میکنند. اما اقدامات آنها برای ایجاد موازنهی نرم است. اگر سازمان همکاری شانگهای بهصورت یک بلوک ضدآمریکایی ظاهر شود، آثار عمیقی بر امنیت اروپا خواهد داشت. از طرفی قدرتهای مهم اروپایی میتوانند از داشتن یک متحده قوی در فرصت مناسب استفاده کنند. اگرچه اتحاد جدید روسی - چینی میتواند بلوک دشمن جدیدی برای شرق اروپا محسوب شود.
مقاله حاضر به بررسی اختلافات اخیر آمریکا و روسیه در اوراسیا میپردازد. روسیه و آمریکا نگرشها و منافع کاملاً متفاوتی دارند که بیشترین تعارض منافع میان دو کشور ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی اختلافات اخیر آمریکا و روسیه در اوراسیا میپردازد. روسیه و آمریکا نگرشها و منافع کاملاً متفاوتی دارند که بیشترین تعارض منافع میان دو کشور مربوط به حوزه جغرافیایی است که مکیندر آن را «قلب زمین» لقب داده بود. سالها است که روسیه خطر پیشروی غرب به نزدیکی مرزهای خود را احساس کرده است و درصدد است تا موقعیت بینالمللی خود را احیا کند و بتواند در مقابل تکروی آمریکا مقاومت کند. تعارض منافع و تفاوت نگرش به مسائل بین المللی در روابط روسیه و آمریکا از چند قرن پیش وجود داشته است ولی فقط به مدت نیم قرن جنگ سرد بر روابط این دو حاکم بوده است. احتمال شکلگیری جنگ سرد جدید آنگونه که از مفهوم سنتی این واژه مستفاد میشود، بعید به نظر میرسد.
این مقاله با هدف بررسی روابط تهران و مسکو در دو دهه کنونی و نگاه دو دولت به یکدیگر، همکاریهای آنها را در عرصههای اقتصادی، فنی، نظامی، منطقهای و بین المللی و سرانجام، ...
بیشتر
این مقاله با هدف بررسی روابط تهران و مسکو در دو دهه کنونی و نگاه دو دولت به یکدیگر، همکاریهای آنها را در عرصههای اقتصادی، فنی، نظامی، منطقهای و بین المللی و سرانجام، سفر پوتین به تهران به عنوان نقطه اوج تعاملات می پردازد. مطالب مورد مطالعه این نوشته نشان می دهد که روابط دو دولت ایران و روسیه در دوره پساهمسایگی، به دلیل درک دو طرف از وضعیت ژئوپلتیک نوین و نیز مجموعهای از نیازهای داخلی متقابل و فشارهای ناشی از نظام بین المللی، بستر مناسبی برای همکاری پیدا کرده، اما هنوز بخاطر ذهنیتهای تاریخی و ناکارآمدیهای بوروکراتیک٬ آنچنان که شایسته است،گسترش نیافته است.
به دلیل تجزیه بخشی از خاک ایران توسط روسیه در قرن نوزدهم و اساساً روابط استعماری ایران با قدرتهای بزرگ در قرن نوزدهم و اشغال ایران در دو جنگ جهانی اول و دوم، دیدگاه ...
بیشتر
به دلیل تجزیه بخشی از خاک ایران توسط روسیه در قرن نوزدهم و اساساً روابط استعماری ایران با قدرتهای بزرگ در قرن نوزدهم و اشغال ایران در دو جنگ جهانی اول و دوم، دیدگاه ایرانیان به قدرتهای بزرگ، خصوصاً نسبت به روسیه منفی است. اما این ذهنیت منفی صرفاً ناشی از رویدادهای تاریخی نیست، بلکه یکی از دلایل چنین ایستار ذهنی متأثر از فرهنگ سیاسی و سبک تاریخنگاری در ایران است که پدیدههای سیاسی و تاریخی به صورت تک عاملی و با صبغه فرهنگی ایرانیان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و بخش زیادی از قصورات داخلی و کاستیهای فرهنگی فرافکنی میگردد. با توجه به روانشناسی انسانها که همیشه حوادث منفی را برجسته تر از حوادث مثبت ارزیابی میکنند، این قضیه در روابط ایران و روسیه نیز صدق میکند و تاریخنگاری غالب در ایران سعی در اغماض و در حاشیه قرار دادن حوادث مثبت روابط دو کشور دارد. در شکل گیری ذهنیت یک ملت نسبت به دیگران، فقط رویدادها نقش ندارند، بلکه نوع روایت نیز بسیار حایز اهمیت است. ذهنیت ایرانیان به روسیه هر چه که باشد، این کشور یک واقعیت ژئوپلیتیک برای ایران است و داشتن رابطه اصولی و دراز مدت با این همسایه اجتناب ناپذیر است. برای رسیدن به این هدف، بستر سازی فرهنگی و تجدید نظر در سبک تاریخنگاری اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش از طریق تحلیل محتوای کتاب تاریخ دبیرستان، نقل قول نخبگان و نظرسنجی از دانشجویان، اولاً دیدگاه کلی ایرانیان نسبت به روسیه ارزیابی میگردد؛ ثانیاً در تبیین چرایی این دیدگاه، یکی از علل آن فرهنگ سیاسی غالب و سبک تاریخنگاری جستجو میشود.
پوتین از ابتدای به دست گرفتن قدرت دستیابی به جایگاهی بایسته در معادلات جهانی و بازیابی موقعیت «قدرت بزرگ» روسیه را هدف اصلی دولت خود اعلام و با اتکاء به رویکردی واقعبینانه توانست روند صعودی منزلتیابی ...
بیشتر
پوتین از ابتدای به دست گرفتن قدرت دستیابی به جایگاهی بایسته در معادلات جهانی و بازیابی موقعیت «قدرت بزرگ» روسیه را هدف اصلی دولت خود اعلام و با اتکاء به رویکردی واقعبینانه توانست روند صعودی منزلتیابی این کشور در سلسله ترتیبات نظام جهانی را به طور نسبی تا پایان ریاستجمهوری خود حفظ کند. تأکید روسیه در این دوره بر ضرورت بازتوزیع قدرت و تلاش آن برای مکانیابی مناسبتر در ساختار نظام بینالملل، باعث انگیختهشدن نگرانیِ امریکا از امکان تغییر ساختار نظام بینالملل و تضعیف موقعیت برتر خود در آن شد و این مسئله با ایجاد بستر بروز رفتارهای سلبی از سوی امریکا دور جدیدی از تنش در روابط روسیه و این کشور را سببشد که در نوشتار حاضر در حد توان به عللو چگونگی بروز این تنشها پرداخته خواهدشد.
با انحلال پیمان ورشو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، موضوع گسترش ناتو به شرق بهیک موضوع مهم بینالمللی تبدیل گردید و نگرانی عمدهای را برای برخی ...
بیشتر
با انحلال پیمان ورشو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، موضوع گسترش ناتو به شرق بهیک موضوع مهم بینالمللی تبدیل گردید و نگرانی عمدهای را برای برخی از کشورها نظیر روسیه، چین و ایران ایجاد نمود. اما ناتو در آستانه ورود به قرن21 ، با تعریف مجدد از نقش بینالمللی و فلسفه وجودی خود؛ همچنین تجدید ساختار، تعیین وظایف، راهبردها ومأموریتهای جدید متناسب با شرایط نظام بینالملل، منافع خود را در گسترش به این منطقه و دیگر مناطق از جمله اروپای شرقی دید.کشورهای اروپای شرقی و منطقه قفقاز جنوبی نیز با نگاهی مثبت، به منظور تضمین امنیت و ثبات خود، از گسترش ناتو استقبال نموده و عضویت در ناتو را در اولویت خود قراردادند در میان کشورهای منطقه قفقاز جنوبی، گرجستان تمایل به مراتب بیشتری از سایر کشورهای منطقه جهت، عضویت در ناتو نشان دادهاست و در این راستا گامهای عملیتری نیز برداشته است و انتظار داشت در نشست سران ناتو در بخارست در آوریل 2008 برای عضویت در ناتو دعوت گردد و حتی تأیید عضویت خود به ناتو را تا سال 2009 کسب کند که این مهم محقق نگردید. بازیگران دیگر نظیر روسیه و جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به تهدیداتی که گسترش ناتو به منطقه قفقاز جنوبی متوجه آنها است، همواره با حساسیت خاص تحولات مربوطه را دنبال نموده و همچنان از آن بعنوان تهدید بر منافع و امنیت ملی خود نگریسته و با این مهم مخالفت نموده اند. مقاله حاضر چشم انداز الحاق گرجستان به ناتو و تبعات گسترش آن به منطقه قفقاز جنوبی برای کشورهای منطقه بویژه روسیه و جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه قرار میدهد.