عنایت اله یزدانی؛ مصطفی خیری
دوره 23، شماره 98 ، مرداد 1396، ، صفحه 127-152
چکیده
با افول گفتمان کمالیستی و پیروزی اسلامگرایان، خط و مشی سیاست خارجی ترکیه تغییرات بنیادینی را شاهد بوده است. جاهطلبیهای بلند پروازانه آنکارا برخلاف گذشته این کشور را نه بهعنوان پل ارتباطی ...
بیشتر
با افول گفتمان کمالیستی و پیروزی اسلامگرایان، خط و مشی سیاست خارجی ترکیه تغییرات بنیادینی را شاهد بوده است. جاهطلبیهای بلند پروازانه آنکارا برخلاف گذشته این کشور را نه بهعنوان پل ارتباطی شرق و غرب، بلکه کشوری مرکزی در میان مناطقی استراتژیک نظیر قفقاز و آسیای مرکزی، بالکان و خاورمیانه در نظر دارد. دکترین نوعثمانیگری حاکم بر سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه به دنبال بسط نفوذ این کشور در مناطق پیرامونی و ادغام با این جوامع با هدف کسب اهمیت استراتژیک جهانی برای ترکیه میباشد. بهرغم عدمموفقیت رویکرد ادغامگرایانه آنکارا در برخی حوزههای جغرافیایی نظیر منطقه خاورمیانه، سوال اصلی مقاله به عواملی اشاره دارد که به موفقیت رویکرد پیرامونگرایانه ترکیه در رابطه با جمهوری آذربایجان یاری رساندهاند؟ در پاسخ به آن این فرضیه مطرح شده است، پیوندهای قومی و فرهنگی، روابط اقتصادی قوی به خصوص در زمینه انرژی و جایگاه وزن ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان در رقابتهای ژئوپلیتیک ترکیه و روسیه موجب تسهیل همکاریهای ترکیه با جمهوری آذربایجان گردیدهاند.
نوشتار حاضر با هدف بررسی خط و مشی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه در منطقه قفقاز و در قبال جمهوری آذربایجان به رشته تحریر در آمده است. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری همگرایی دلایل موفقیت رویکرد پیرامونگرایانه ترکیه در رابطه با جمهوری آذربایجان مورد بررسی قرار گیرد.