per
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
2018-09-23
24
102
1
33
32882
Research Paper
چگونگی تقابل روسیه و چین با آمریکا در اوراسیا
Russia and China’s Counter measures against US in Eurasia
علی آدمی
aliadami2002@yahoo.com
1
حسن آئینه وند
ha.ainehvand@gmail.com
2
دانشیار گروه روابطبینالملل دانشگاه علامه طباطبائی
کارشناسی ارشد رشته روابط بینالملل دانشگاه اصفهان
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابطبین الملل، قرن بیست و یکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسلط بحری و بری بر آن میتواند آینده چینش قدرت در ساختار نظام بینالملل را تغییر دهد. ضرورت برخورداری از موقعیت سوق الجیشی بکر و وجود منابع مادی فراوان برای تبدیل شدن هر کشوری به یک قدرت جهانی باعث گردیده است تا بسیاری از کشورها با هر میزان قدرت در پی افزایش چیرگی و نفوذ خود در این منطقه باشند. ایالات متحده آمریکا از جمله این کشورها است که میکوشد تحکم همه جانبه خود را در این منطقه افزایش دهد. آمریکا با تکیه بر اصول "توسعه طلبی" و "مداخلهگرایی" این اجازه را به خود داده است تا در منطقهای حضور یابد که هزاران کیلومتر دورتر از خاک آن است. اما از منظر استراتژیستهای آمریکایی دو کشور چین و روسیه بهعنوان دو ابرچالش جهانی میتوانند با ایجاد یک اتحاد استراتژیک ضد هژمونی آمریکا، مانع تحقق نظم جهانی مورد نظر این کشور شوند. این دو قدرت در دو دهه اخیر توانمندیهای خود را در منطقه اوراسیا در راستا ایجاد اتحاد استراتژیک، شکل دهی به نظم موازنه محور و جلوگیری از مداخله قدرت خارجی در امور این منطقه به کار گرفتهاند. اما این اتحاد بهرغم نگاه مشترک هر دو طرف در حوزه نظری، درباره هژمونی آمریکا در حوزه عمل تاکنون محقق نشدهاست. شرایط پیشگفته این پرسش را به وجود میآورد که چرا با وجود شکلگیری هدف مشترک (مقابله با هژمون) میان روسیه و چین در عرصه عمل اتحاد ضد هژمونیک میان دو کشور شکل نگرفته است؟ در واقع چه محدودیتها و ملاحظاتی مانع تحقق عملی ایجاد اتحاد ضد هژمون دو کشور در اوراسیا گردیده است؟ به منظور پاسخ به پرسشهای یاد شده این فرضیه مطرح میشود که مسائلی چون تفاوت نگاه تاریخی روسیه و چین به منطقه، ماهیت روابط دوجانبه آنان با آمریکا و پیشینه متفاوت روابط با آن، اولویتهای متفاوت منافع ملی در کنار تفاوت جایگاه قدرت هر دو بازیگر از جمله دلایل عدم تحقق عملی نظریه اتحاد ضد هژمون میباشد.
Many of Scholars of International Relations believe that the twenty first century should be entitled as Eurasia Century, since maritime and land dominance over this region, could change the future of power equations in the structure of international system. Eminent geostrategic situation as well as abundant natural resources, is the driving force for transregional countries´ attempt to influence in the region. The United States is one of the countries that follows the expansion of its multilateral influence in Eurasia. In the frameworks of expansionism and interventionism concepts, the United States allows itself to interfere in a region thousands of miles away. From the prism of American strategists, through an anti’ hegemonic alliance against US, China as Russia, can prevent the implementation of American provision for the international order. During more than last two decades, China and Russia have used their potentialities in order to make a strategic alliance; to configure a balance – oriented order; and to prevent the intervening of transregional powers. Although both countries have a common theoretical vision towards the United States’ hegemony, the mentioned alliance has not still implemented. Against this background, the following question is aroused: Why a strategic alliance is not configured between China and Russia, considering their common strategic goals? What restrictions and considerations are the obstacles to the implementation of the mentioned alliance? In order to answer the questions mentioned above, the hypothesis is that Russia and China’s different historical looks towards Eurasia, as well as the nature of their bilateral relation with the United States and their different relation backgrounds, lead to different priorities of national interests are among the main reasons of non-implementation of an anti – hegemonic alliance against the Unites States.
http://ca.ipisjournals.ir/article_32882_824a68badb2484bf7e98d578b3a17cb3.pdf
هژمون و ضد هژمون
ژئوپلیتیک منطقهای
اوراسیا
سازمان همکاری شانگهای
روسیه و چین
hegemon
anti – hegemon
regional geopolitics
Eurasia
Shanghai Cooperation Organization
Russia and china
per
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
2018-09-23
24
102
35
57
32883
Research Paper
تاثیر مولفه های فرهنگ استراتژیک بر کدهای ژئوپلیتیک اوکراین
The Impact of Cultural Factors on Geopolitical Codes in Ukraine
زهرا پیشگاهی فرد
zpishgahi@ut.ac.ir
1
صارم شیراوند
2
استاد گروه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تهران
دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تهران
فرهنگ استراتژیک برآیند تجارب تاریخی است. از سوی دیگر از آنجایی که این تجارب در میان دولتها متفاوت هستند، دولتهای مختلف، فرهنگهای استراتژیک مختلفی را دارا هستند و در عین حال میان فرهنگ استراتژیک، رفتار استراتژیک و کد ژئوپلیتیک یک رابطه عمیق وجود دارد.کشور اوکراین نیز با توجه به تجارب تاریخی، فرهنگ سیاسی و جغرافیای خود دارای فرهنگ استراتژیک خاص خود می باشد. لذا برای توضیحو ادراکتصمیمگیری استراتژیک و انتخاب کدهای ژئوپلیتیک در این کشور ضمن توجه به شرایط ساختاری و علی سیاستهای بینالمللی بر چگونگی شرایط این بازیگر باید به عواملی همچون قوانین، مقاصد و اهداف، متن و زمینهای که در آن قرار دارد توجه کافی داشت. در این مقاله سوال اصلی این است که مولفههای فرهنگ استراتژیک بر کدژئوپلیتیک سیاست خارجی اوکراین چه تاثیری داشته است؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه که فرهنگ استراتژیک اوکراین متشکل از مولفههایی همچون ساختار اجتماعی شکننده و شکاف قومی- زبانی، ویژگیهای ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و آتلانتیک گرایی و تلاش برای رهایی از سلطه روسها، محل رقابت روسیه و اتحادیه اروپا برای کسب قدرت ساختاری، وابستگی ژئواکونومیک وساختار اجتماعی شکننده و شکاف قومی- زبانی بر روی ساختارتصمیمگیری استراتژیک و الگوی رفتاری این بازیگر در عرصه سیاست خارجی و محیط بینالمللی تاثیر عمیقی داشته است و عملا مانع اتخاذ کدهای ژئوپلیتیک که تعیین کننده منافع این کشور در عرصه سیاست خارجی شده است. باید توجه نمود که فرهنگ استراتژیک، زمینه مورد نیاز جهت ادراک کدهای ژئوپلیتیک بازیگران را مهیا مینماید و در این میان مولفههای فرهنگ استراژیک اوکراین این ادراک زمینهمند را امکانپذیر می نماید. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است.
Strategic culture is the consequence of historical experiences. Since these experiences are different in each country, therefore different states have different strategic cultures. The other fact is that there is a deep relationship among strategic culture, strategic behavior and geopolitical codes. Ukraine also has its certain strategic culture against its historical experiences, political strategy and geography. In order to explain and understand strategic decisions and geopolitical codes in Ukraine, adequate attention should be paid to structural circumstances and causes of international politics, as well as rules, intentions and goals and their background. The main question of the present article is about the impact of strategic culture on geopolitical codes of Ukraine’s foreign policy? Ukraine’s strategic culture includes vulnerable social structure, ethnic – linguistic gap, as well as geopolitical and geostrategic features such as Atlanticism accompanied by an attempt to get free from Russian dominance, being the subject of rivalry between Russia and European Union, geo-economic dependence. These features have a deep impact on Ukraine’s strategic decision making and behavioral model in foreign policy arena and international environment, preventing the provision of geopolitical codes that lead to its foreign policy interests. Bearing in mind that strategic culture paves the ground for understanding geopolitical codes for each actor, the necessity of understanding Ukraine’s strategic culture, also becomes understandable.
The authors use analytical – explanatory method to find the answer for the literature’s question.
http://ca.ipisjournals.ir/article_32883_3a84c65da878cb38b73bdd42a306aba8.pdf
فرهنگ استراتژیک
کد ژئوپلیتیک
سیاست خارجی و اوکراین
strategic culture
geopolitical code
foreign policy
Ukraine
per
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
2018-09-23
24
102
60
97
32884
Research Paper
چانهزنی قومی و تبیین جداییطلبی در قفقاز جنوبی
Ethnic Bargaining and Exploring Separatism in South Caucasus
فهیمه خوانساری فرد
1
محمدعلی بصیری
basiri360@ase.ui.ac.ir
2
عنایت الله یزدانی
ha.daneshjoo@yahoo.com
3
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه اصفهان
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
منطقه قفقار جنوبی یکی از حوزههای مهم در بررسی پدیده جداییطلبی میباشد. اما فارغ از علل و زمینههای بروز جداییطلبی، آنچه در بررسی جنبشهای جداییطلبانه در قفقاز جنوبی حائز اهمیت است این میباشد که بهرغم اینکه بسیاری از گروههای قومی این منطقه در سالهای پساشوروی دارای تمایلات جداییطلبانه بودهاند؛ اما همه به یک میزان در این راستا موفق نبودهاند و تفاوتهای معناداری از این منظر در میان آنها وجود دارد. در بررسی علل این امر، نظریه چانهزنی قومی که جداییطلبی را بر مبنای روابط متقابل میان سه بازیگر گروههای قومی، دولت میزبان و دولت حامی و نیز وجود ابزارهای چانهزنی در دست گروههای قومی مورد ارزیابی قرار میدهد به نظر چارچوب نظری مناسبی میباشد. بنابراین، سؤال اصلی این مقاله این است که چرا برخی از گروههای قومی در پیگیری مطالبات جداییطلبانه و کسب استقلال سیاسی موفقتر از سایرین بودهاند؟ در واقع چه عواملی منجر به موفقیت و یا عدم موفقیت گروههای قومی در عرصه جداییطلبی میشوند؟ در مقام پاسخ به سؤالات فوق و به عنوان فرضیه مقاله باید گفت که هر چه ابزارهای بیشتری برای چانهزنی با دولت مرکزی در اختیار گروههای قومی باشد در عین حال که منجر به کسب امتیازات بیشتر از مرکز میشود، باعث میشود تا این گروهها بیشتر به سمت رادیکالیزه کردن تقاضاهای خود از دولت مرکزی حرکت کنند؛ به حدیکه در اختیار داشتن دو عامل مهم کنترل سرزمینی و بهرهمندی از حمایت خارجی- به عنوان دو ابزار مؤثر چانهزنی- میتواند گروههای قومی را به سمت جداییطلبی حتی با استفاده از ابزارهای خشونتآمیز سوق دهد. در این مقاله تلاش شده تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بهرهمندی از ابزار کتابخانهای و آمار و اسناد نهادهای دولتی و بینالمللی، فرضیه فوق در ارتباط با جنبشهای جداییطلبانه در قفقاز جنوبی مورد آزمون قرار گیرد.
South Caucasus is one of the most important regions in studying separatism phenomenon. The significant factor in scrutinizing separatism movements in South Caucasus is that although there have been many separatism inclinations during post – soviet years, but not all of them have been successful and from this perspective, there are significant differences among them. In order to scrutinize the causes of the mentioned issue, the theory of ethnic bargaining is used to assess separatism in the framework of reciprocal relations of ethnic groups, host state and lobby state and the access of ethnic groups to bargaining instruments. Therefore the present article addresses the following question: Why some of ethnic groups have been more successful in gaining political independence? What have been the causes of success or failure of the ethnic groups in their separatism process? In order to answer the above – mentioned question, the following hypothesis is delivered: The more ethnic groups possess instruments for bargaining with the central government, the more assets they gain, the more radicalized become their requirements. Possessing two important factors and territorial containment and foreign protection, the ethnic groups would lead towards separatism even using violence.
Using explanatory – analyzing method and referring to library and governmental and international documentary resources, the authors attempt to provide the hypothetical answer to the mentioned question.
http://ca.ipisjournals.ir/article_32884_aaf7ae8de62dd62b6f9387ab00d2df60.pdf
جداییطلبی
چانهزنی قومی
دولت حامی
قفقاز جنوبی و کنترل سرزمینی
separatism
ethnic bargaining
Lobby State
South Caucasus
territorial containment
per
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
2018-09-23
24
102
97
123
32885
Research Paper
روسیه و مناقشه قره باغ
Russia and Kharabakh Dispute
مصطفی خیری
khirimostafa@yahoo.com
1
دکتری دانشگاه اصفهان
در چارچوب رقابتهای ژئوپلیتیک موجود میان روسیه و غرب، کرملین مناطق خارج نزدیک را در حوزه منافع استراتژیک و حیاتی خود تعریف نموده و از مناقشات سرزمینی حل نشده موجود در این مناطق نظیر بحران قرهباغ بهعنوان ابزاری برای تثبیت نفوذ خود در جمهوریهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی بهره برده است. در این بین مناقشه قرهباغ بهعنوان جدیترین مشکل امنیتی قفقاز جنوبی بیش از دو دهه است که تداوم داشته است و مطالعه پویشهای منطقهای بر شکنندگی وضعیت نه صلح نه جنگ حاکم و احتمال تشدید دوباره مناقشه اشاره دارد. مناقشهای که ظرفیت تبدیل شدن به جنگی تمام عیار میان طرفهای درگیر را دارد. با توجه به مطالب مذکور، نوشتار حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال اصلی است که تشدید مناقشه قرهباغ چه فرصتها و چالشهایی برای کرملین میتواند در پی داشته باشد؟ ایجاد ناامنی در مسیرهای صادراتی انرژی از دریای خزر به سوی بازارهای غربی و استقرار نیروهای روسیه در منطقه قرهباغ و در چارچوب نیروهای حافظ صلح را میتوان مهمترین فرصت پیش روی کرملین دانست. در مقابل احتمال درگیر شدن با ترکیه بهعنوان متحد جمهوری آذربایجان و تقویت نفوذ غرب در قفقاز در سایه تشدید بحران چالشهای احتمالی متوجه روسیه خواهند بود. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری ژئوپلیتیک، احتمال تشدید مناقشه قرهباغ و چالشها و فرصتهای متوجه روسیه مورد بررسی قرار گیرند.
In the framework of geopolitical rivalries between Russian and West, Kremlin has defined it’s near abroad in the area of its strategic and vital interests. It has also used the region’s unsolved territorial disputes such as Kharabakh crisis as an instrument for stabilizing its influence in the Republics of USSR. Meanwhile the Kharabakh crisis as the most serious security issue in South Caucasus has lasted for more than two decades and the study of regional developments indicates a situation of neither war nor peace. Even the possibility of re-strengthening the dispute is still remained. Against this backdrop, the present article attempts to answer the following question: What opportunities and challenges would the strengthening of Kharabakh crisis bring along for Kremlin? From one hand, insecurity in energy transit routes from Caspian Sea to western markets establishment of Russian forces in Kharabakh in the framework of peacekeeping operations are among the most important opportunities for Kremlin. From the other hand, the possibility of a conflict with Turkey, as Azerbaijan’s alliance, as well as West’s influence in Caucasus are among the most important challenges for Russia. Using explanatory – analytical method and geopolitics theory, the author tries to scrutinize the possibility of mentioned challenges and opportunities.
http://ca.ipisjournals.ir/article_32885_73f63d47c5937c73eeb213f89b28262e.pdf
مناقشه قرهباغ
روسیه
جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان
Kharabakh dispute
Russia
Azerbaijan Republic
Armenia Republic
per
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
2018-09-23
24
102
125
155
32886
Research Paper
مدیریت آب در جمهوری آذربایجان
Water Management in Azerbaijan Republic
مرضیه شیرزادی
1
محمد جواد حق شناس
2
دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
چالشها و تهدیدهای آبی پیشرو جمهوری آذربایجان، ضرورت توجه بیشتر به مدیریت مطلوب آب در این کشور را آشکار میسازد. محور اساسی مقاله حاضر نیز پاسخ به این پرسش است که «عمده موانع پیشروی تحقق مدیریت مطلوب آب در جمهوری آذربایجان چیست؟» این پرسش مبتنی بر این مفروضه است که بحران آب در جمهوری آذربایجان بیش از آنکه به کمبود آب فیزیکی مربوط باشد در کمبود آب اقتصادی ریشه دارد که ناشی از عدم مدیریت صحیح تولید و تخصیص آب در این کشور است. فرضیهای که در این مقاله به آزمون گذاشته شده این است که «تأکید بیش از حد بر نقش دولت، کمتوجهی به نظام مدیریت مشارکتی آب، عدم مدیریت یکپارچه منابع آب مبتنی بر تقسیمبندی حوضههای آبریز و زیرساختهای نامناسب آبی، چهار مانع اصلی تحقق مدیریت مطلوب آب در جمهوری آذربایجان بهشمار میآیند.» مقاله حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و از روششناسی اسنادی و نقلی بهره برده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده نیز به شیوه علی (پس رویدادی) بوده که طی آن پژوهشگران، عدمتحقق مدیریت مطلوب آب در جمهوری آذربایجان را بهمثابه معلول (متغیر وابسته) مورد بررسی قرار داده و با مراجعه به گذشته به کشف علت (متغیر مستقل) پرداختهاند. یافتههای مقاله نیز ضمن تأیید فرضیه مقاله، مؤید این واقعیت است که جمهوری آذربایجان برای جبران این کاستیها، راه مشارکت با نهادهای بینالمللی و بهویژه اتحادیه اروپا را در پیش گرفته و کمتر بر پژوهشهای علمی و نخبگان فنی داخلی تمرکز داشته است؛ روندی که کمتر با معیارهای مدیریت مطلوب آب همخوانی دارد.
Azerbaijan´s water challenges and threats, highlights the necessity of paying attention to water management. The present article addresses the following question: what are the serious obstacles for the implementation of water management in the Republic of Azerbaijan? This question is formulated against the backdrop of the following given: water crisis in republic of Azerbaijan is rooted in the shortage of economic water rather than tangible water. The hypothesis is that reemphasis on the role of government, lack of attention to the system of water co-management, lack of integrated management of water resources based on watershed divisions as well as inappropriate water infrastructures are the four main obstacles. In order to compensate the existing shortcomings, the Republic of Azerbaijan has chosen the approach of partnership with international institutions especially European Union, and is less dependent on its own scholars and scientific researches. Using explanatory – analytical research method and documentary methodology, the authors try to tell why the research findings provide an answer to the research question.
http://ca.ipisjournals.ir/article_32886_f5d0af8618436aba4be6b0ac895f55d5.pdf
جمهوری آذربایجان
مدیریت آب
مدیریت یکپارچه منابع آب
مدیریت مبتنی بر حوضه های آبریز و مشارکت مردمی
Azerbaijan Republic
water management
integrated management of water resources
watershed management
and public participation
per
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
2018-09-23
24
102
155
184
32887
Research Paper
آب و توسعه پایدار در آسیای مرکزی
Water and Sustainable Development in Central Asia
مسلم کرم زادی
mkaramzadi@yahoo.com
1
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
آب در همه ابعاد زندگی انسان نقش حیاتی دارد و برای توسعه در بخشهای کشاورزی، صنعت و توسعه انسانی ضروری است. آب قابل استفاده انسان منبع کمیابی است که توزیع ناموزونی دارد و در بسیاری نقاط جهان، مانند مناطق خشک و نیمهخشک فشار آب و کمبود آن بسیار برجسته و مدیریت منابع یکی از مهمترین اولویتها است. منطقه آسیای مرکزی یکی از این مناطق است و افزون بر خشکی، ساختار کشاورزی آن را به شدت نسبت به کاهش منابع آبی یا اختلال در دسترسی به آن آسیبپذیر نموده است. سوال اصلی مقاله این میباشد که با توجه به نقش حیاتی آب در منطقه آسیای مرکزی، آیا استفاده از منابع آب صحیح و بهینه به گونهای است که توسعهپایدار را محقق نماید؟ در این راستا، فرضیه مقاله این است که با وجود کمیابی و توزیع نابرابر منابع آب، وابستگی اقتصاد منطقه به کشاورزی و نقش بسیار حیاتی آب در تحقق توسعه؛ استفاده ناصحیح، مدیریت نامناسب و نبود همکاریهای بین دولتی در زمینه مدیریت منابع آب مشترک موانعی در تحقق توسعه منطقه ایجاد کرده و توسعهپایدار و فرصتهای بهروزی نسلهای آینده را به خطر انداخته است. براساس یافتهها باید گفت؛ امروزه چالشهای توسعهپایدار در منطقه به نقاط حساسی رسیده و کمبود، هدر رفت و آلودگی منابع آب بهرهبرداری ناکارآمد و بیتوجهی به پایداری منابع، موجب عدم دسترسی مناسب به آب برای مصارف گوناگون شده و به یکی از مهمترین موانع رشد و در نهایت توسعهپایدار در منطقه تبدیل شده است. برای بررسی موضوع از منابع کتابخانهای و آمار و گزارشهای سازمانهای ملی و بینالمللی استفاده شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده، توصیفی– تحلیلی میباشد.
Water has a vital role in all aspects of human life. It is used for developing all areas including agriculture, industry, and human development. Potable water resources are very rare and unevenly distributed. The importance of water resources management is more highlighted in drylands or semi-arid lands. Central Asia is one of the drylands that the water shortage has impacted on its agriculture. The present article addresses the following question: Does correct and appropriate consume of water lead to sustainable development in Central Asia? The water shortage and uneven distribution of water resources, region’s economically dependence on agriculture and the vital role of water for development, as well as lack of intergovernmental cooperation for water resources management, are the main obstacles for the implementation of development, sustainable development and creation of opportunities for future generations.
Using explanatory – analyzing method and referring to library and governmental and international documentary resources, the authors attempt to provide the hypothetical answer to the mentioned question.
http://ca.ipisjournals.ir/article_32887_4da71807db89af94e98513307fb6faaa.pdf
آسیای مرکزی
پایداری منابع
توسعه
توسعهپایدار و منابع آب
Central Asia
resource sustainability
development
Sustainable development
water resources