ORIGINAL_ARTICLE
تبیین موانع ساخت هویت ملی در گرجستان در پرتو رویکرد مدرن به هویتهای قومی
ساخت هویت ملی واحد از دشوارترین مراحل در فرایند ملتسازی در جوامع مختلف بوده است. تعریف مشترک از خود و شکلگیری درکی بینالاذهانی از ملتی واحد ورای هویتهای قومی موجود به ساخت هویت ملی فراگیر منتهی شده و این امر بستر لازم را در پیشبرد روند ملتسازی فراهم میآورد؛ تحقق این مسئله به عملکرد نخبگان در ایجاد اجماع در میان گروههای قومی و تمایل هویتهای قومی متکثر برای مشارکت در روند ساخت هویت ملی بستگی دارد. این امر به ویژه در مناطقی که دگرهویتهای قومیمتعدد در تنش مداوم با یکدیگر به سر میبرند، اهمیت بسیاری مییابد. منطقه قفقاز جنوبی یکی از این مناطق محسوب میشود که پس از استقلال به واسطه وجود گروههای قومی متخاصم به عنوان نمونهای منحصر به فرد در مطالعه ساخت هویت ملی پساشوروی به شمار میآید. در این منطقه، جمهوری گرجستان نمونهای ناکام در عرصه ساخت هویت ملی و ملتسازی به شمار میآید. در این راستا سؤال این مقاله چنین است که موانع اصلی در ساخت هویت ملی در گرجستان چه بوده و تأثیر این عوامل بر روند ملتسازی در این کشور به چه صورت بوده است؟ فرضیه مقاله نیز بدین صورت تبیین میگردد، تأثیر متقابل دو عامل عدم تمایل گروههای قومی متکثر در تعریف مشترک از خود به عنوان ملتی واحد و نیز عملکرد نخبگان گرجی در به حاشیه راندن اقلیتهای قومی در فرایند ساخت هویت ملی- در کنارتأثیر میراث اتحاد جماهیر شوروی- مهمترین عوامل در عدم شکلگیری هویت ملی در گرجستان و متعاقب آن ناکامی در فرایند ملتسازی در این کشور بوده است. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانهای میباشد.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24331_46ca76353386a6ebacef23ba9e7b9c3c.pdf
2016-12-01
1
30
ابزارگرایی
گرجستان
ملتسازی
هویت ملی و هویتهای قومی
محمدعلی
بصیری
basiri360@ase.ui.ac.ir
1
استادیار دانشکاه اصفهان
AUTHOR
عنایت اله
یزدانی
2
دانشیار دانشگاه اصفهان
AUTHOR
فهیمه
خوانساری فرد
3
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
رویکرد نئومرکانتیلیست روسیه و چین به انرژی آسیای مرکزی
کاربرد سیاستهای نئومرکانتیلیست از سوی قدرتهای بزرگ دال بر ناکارآمدی طرحهای مرکانتیلیست استثماری قرن گذشته و ظهور عصر جدیدی از کشمکش و رقابت برای برقراری تعادل تجاری و حداکثرسازی منافع اقتصادی است. اولویت کنترل منابع انرژی آسیای مرکزی سیاست سلطه بر منابع هیدروکربن آنرا در کانون سیاست خارجی قدرتهای منطقهای روسیه و چین با هدف همگرایی و تثبیت جایگاه برتر نسبت به قدرت رقیب قرار داده است. خیز برای توسعه اقتصادی و همزمان افزایش بهای نفت و گاز در بازار جهانی تکاپوی روسیه برای دستیابی به درآمد ارزی حاصل از تجارت مواد خام و اتکای چین بر شریان حیاتی نفت و گاز به منظور تداوم رشد اقتصادی، طراحی سیاستهای نئومرکانتیلیست حداکثرسازی کنترل منابع را اجتناب ناپذیر ساخته است. وقوع بحرانهای اقتصادی و سیاسی در روابط روسیه و اتحادیه اروپا و کاهش قیمت استراتژی تجاری روسیه در بخش نفت و گاز را تغییر داد که به افزایش حجم صادرات و همگرایی تجاری با چین برای تامین کسری درآمد ارزی انجامید.
در این میان با توجه به رقابت میان دو قدرت منطقهای بزرگ سوال این است که کدام مولفه به تدوین و اجرای سیاستهای تجاری- اقتصادی نئومرکانتیلیست در منطقه شدت بخشیده است؟ فرضیه اصلی مقاله این است که بهره برداری از منابع غنی نفت و گاز با اهداف کسب درآمد ارزی، تداوم رشد اقتصادی داخلی، حفظ موازنه و تعادل در قیمتها، مقابله با سلطه رقیب بر منابع، پیگیری سیاستهای نئومرکانتیلیست در منطقه را ضروری ساخته است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی با استناد به کتاب و مقالات لاتین و تارنماهای معتبر فضای مجازی است.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24332_bcd17fd2606268ad3f7c97b82ca37ae3.pdf
2016-12-01
33
64
استراتژی
خط لوله
ژئوپلیتیک
نئومرکانتیلیست و نفت و گاز
حسین
رفیع
m_ba1363@yahoo.com
1
دانشیار دانشگاه مازندران
AUTHOR
محسن
بختیاری جامی
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی دانشگاه مازندران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سیاست خارجی روسیه و پرونده هستهای ایران: از تحریم تا برجام
توافق هستهای ایران و کشورهای 5+1از رویدادهای سیاسی مهم در سطوح منطقهای و حتی بینالمللی است که میتواند روابط ایران با بسیاری از دولتها را تحتالشعاع قرار دهد. این رویداد که از آن در متن «برنامه جامع اقدام مشترک» یک «توافق تاریخی» یاد شده، واکنش بسیاری از کشورهای جهان بهخصوص قدرتهای بزرگ نظام بینالملل را برانگیخته است. بنابراین با توجه به حضور مستقیم روسیه در پرونده هستهای ایران و نقش ویژه آن به عنوان یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد در چگونگی پیشبرد این پرونده،این نوشتار به بررسی سیاستها و جهتگیریهای روسیه در قبال توافق هستهای ایران و کشورهای 5+1، میپردازد و میکوشد تا ابعاد عملی جهتگیری سیاست خارجی این کشور را مورد بحث قرار دهد. پرسش اصلی این نوشتار آن است که روسیه چه رویکردی را نسبت به توافق هستهای ایران اتخاذ کرده و جهتگیری این کشور در دوران پسابرجام در رابطه با ایران چگونه بوده است؟ و این فرضیه مطرح میشود که روسیه ضمن برخورد مثبت نسبت به توافق هستهای به منظور حفظ جایگاه و منافع اقتصادی و سیاسی خود هم در ایران و هم در عرصههای منطقهای و جهانی با رویکردی عملگرایانه و محتاطانه همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با ایران را در ابعاد گوناگون توسعه داده است.برای بررسی ایده مذکور، نخست به مبانی نظری مرتبط با جهتگیری سیاست خارجی دولتها و تحریمهای اقتصادی و سپس به واکاوی سیاستهای روسیه در قبال توافق هستهای ایران و عوامل موثر بر شکلگیری آن میپردازیم، روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و نگارش آن با استفاده از منابع کتابخانهای و فضای مجازی میباشد.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24333_93a260545fec93cdce2b2175b0974c66.pdf
2016-12-01
65
97
ایران
روسیه
توافق جامع هستهای
برجام
تحریم و روابط خارجی
جهانگیر
کرمی
jkarami@ut.ac.ir
1
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
رقیه
کرامتی نیا
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات روسیه، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کنشگری امنیتی روسیه در قفقاز جنوبی
با توجه به عضویت روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، قدرت هستهای، همجواری و درگیر بودن در عرصه گستردهای از جغرافیای جهان (از ژاپن، چین، آسیای مرکزی، خاورمیانه، دریای سیاه، شرق اروپا، تا حوزه بالتیک) و نیز امکان حمایت و تقویت نظامی گروهها و حکومتهای مختلف، هنوز هم تاثیرگذاری دوری و نزدیکی روسیه در مناطق مختلف جهان به ویژه در حوزه قفقاز جنوبی غیرقابل انکار است. مجموعهایی از منافع امنیتی و راهبردی (در ارتباط با ارمنستان و گرجستان)، اقتصادی (بیشتر در ارتباط با آذربایجان)، قفقاز جنوبی را برای روسیه مهم کرده است و بههمین دلیل در تمامی اسناد سیاست خارجی این کشور تا سال 2016، منطقه اوراسیا در اولویت گسترش روابط این کشور قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله پاسخ به این سوال است، چگونه روسیه به یک کنشگر امنیتی در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. فرضیهای که در پاسخ به این سوال اصلی مطرح میشود این است، مجموعهای از منابع راهبردی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و انرژی روسیه را به یک کنشگر امنیتی در قفقاز جنوبی تبدیل کرده است. در این مقاله سعی میشود به روش توصیفی _ تبیینی به سوال اصلی پاسخ داده شود.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24334_d01f56bd4c075cb05f361b83078ccfc3.pdf
2016-12-01
97
136
روسیه
قفقاز جنوبی
منافع امنیتی
نظامی
اقتصادی
جمهوری آذربایجان
ارمنستان و گرجستان
الهه
کولایی
kollaee@ut.ac.ir
1
استاد دانشگاه تهران
AUTHOR
محسن
اسلامی
eslami.m@mo0dares.ac.ir
2
استادیار دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
قاسم
اصولی
3
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر کد و بینش ژئوپلیتیک بر مدیریت فدراسیون روسیه در بحران اوکراین
الگویرفتاریقدرتهایبزرگدرمدیریتبحرانهادراثرتغییرساختارنظامبینالمللوپیچیدهشدنآنپسازجنگ سردازمسائلمهمدرخورپژوهشاست.روسیه در سیاستگذاری امنیتی خود در جهان پساتاریخی، همچنان بر دو عنصر ذهنیت تاریخی و ژئوپلیتیک تأکید دارد بههمین دلیل کدهای ژئوپلیتیک مناطق پیرامونی (خارج نزدیک) را براساس منافع خود تعریف میکند، بر این اساس، الگوی رفتاری این بازیگر در مدیریت بحرانها در حوزه ژئوپلیتیک اتحاد جماهیر شوروی تحت تاثیر همین عوامل در سطح منطقهای و بینالمللی میباشد. از این رو، سوال اصلی مقاله این است که اقتضائات کد و بینش ژئوپلیتیک فدراسیون روسیه چه تاثیری بر مدیریت این بازیگر در بحران اوکراین داشته است؟فرضیه مقاله عبارت است از اینکه، نظر به اهمیت حوزه ژئوپلیتیک اتحاد جاهیر شوروی برای قدرت روسیه و همچنین جایگاه برجسته و حیاتی اوکراین در کد و بینش ژئوپلیتیک این بازیگر، فدراسیون روسیه در عرصه مدیریت بحران اوکراین به صورت هوشمند عمل نموده و ابزارهای سخت و نرم را با هم ترکیب نموده است. روش نگارش مقاله بهصورت تبیینی- تحلیلی میباشد و با استفاده از منابع کتابخانهای و اطلاعات لازم جمعآوری شده است.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24335_1df4ae8087272a77b3a45b2cabe1931f.pdf
2016-12-01
137
171
کد و بینش ژئوپلیتیک
مدیریت بحران
سیاست خارجی فدراسیون روسیه و اوکراین
محمدحسن
شیخ الاسلامی
mhsheikh@ gmail.com
1
استادیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه،
AUTHOR
صارم
شیراوند
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات اوراسیا، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه،
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آسیب شناسی رژیم همکاری اتحادیه اروپا- گرجستان در قالب "موافقت نامه همکاری"
جنوب قفقاز همواره جزئی از پرچالشترین مناطق جهان بوده است و حفظ امنیت آن برای اروپا بسیار مهم قلمداد میشود. طرح مشارکت شرقی که قسمتی از سیاست همسایگی اتحادیه اروپا محسوب میگردد، اندک زمانی پس از جنگ گرجستان و روسیه در سال 2008 در آن کشور آغاز شد و در حقیقت به مثابه پاسخ اروپا به کنش نظامی روسیه تعبیر شد. در قالب سیاست همسایگی اروپا، گرجستان و اتحادیه اروپا موافقتنامه همکاری را امضا کردند که پیشرفتهترین سازوکار همکاری اروپایی محسوب میشود. موافقتنامه همکاری میان گرجستان و اتحادیه اروپا، معیاری برای همکاریهای اروپا و گرجستان است. به صورت عملی، امضای موافقتنامه همکاری آثار مشخصی داشته است. مهمترین دستاوردهای آن اصلاح ساختار قضایی، اصلاح نهادهای دولتی، حقوق بشر، همکاریهای اقتصادی، حفاظت از محیط زیست و بخش فرهنگ بوده است.
در همین راستا، مولفین سوالات مقاله را چنین مطرح میکنند که آیا گرجستان برای آغاز همکاریهای گسترده با اتحادیه اروپا آمادگی لازم را دارد؟ ایجاد رژیم همکاری در قالب طرح مشارکت شرقی چه تاثیراتی بر اقتصاد سیاسی این کشور بر جای میگذارد؟ این سیاست در کدام جنبهها بیشتر موفقیتآمیز است؟ و آیا امکان پیشرفتهای بیشتر وجود دارد؟ در پاسخ به این سوالات این فرضیه مطرح می شود که ایجاد رژیم همکاری میان اتحادیه اروپا و گرجستان دارای دو بعد سیاسی و اقتصادی در سطوح ملی و منطقهای است. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای و فضای مجازی میباشد.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24336_e4b4b28c58b3a2a7b89302a68ec54a7a.pdf
2016-12-01
173
206
مشارکت شرقی
اتحادیه اروپا
گرجستان
موافقتنامه همکاری و موافقتنامه تجارت آزاد
رکسانا
نیکنامی
1
استادیار دانشگاه گیلان
AUTHOR
مسعود
اعتصامی
2
دانش آموخته دکتری رشته علوم سیاسی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی واجتماعی
AUTHOR