ORIGINAL_ARTICLE
روسیه و ناتو: از شراکت استراتژیک تا رقابت استراتژیک
با فروپاشی نظام بین الملل دو قطبی در سال 1991 فلسفه وجودی ناتو با چالشی جدی مواجه گردید. ولی این پیمان با ارائه تفسیری جدید از نقش خود نظیر، تامین امنیت انرژی جهانی، مواجه با تهدیدهای ناشی از فعالیتهای تروریستی، حمایت از حقوق بشر و دموکراسی و مقابله با حملات سایبری، توانست به حیات خود در دوران نظام پسا جنگ سرد نیز ادامه دهد. بسیاری در غرب روسیه را ابرقدرتی بالقوه میدانند که میتواند در برابر سیاستهای نظامی و امنیتی ناتو مقاومت کند. بهویژه که روسیه مخالف روند گسترش ناتو به حوزه نفوذ خود بوده و هر اقدامی از سوی ناتو در این منطقه را تهدیدی بر علیه امنیت ملی خود میداند. در یک نگاه کلی، روابط روسیه و ناتو پس از جنگ سرد در یک طیف پرنوسانی از تعامل تا تقابل سیر کرده است.
نوشتار حاضر با هدف بررسی زمینه های تقابل و تعامل در روابط روسیه و ناتو در دوره زمامداری پوتین به رشته تحریر درآمده است. در این میان سوالی که مطرح است این است که با به قدرت رسیدن پوتین زمینه های تعامل و تقابل ناتو و روسیه چه روندی را طی کردهاند؟ در پاسخ به آن این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که با قدرت یابی پوتین و تلاش وی برای بازیافت جایگاه از دست رفته روسیه در عرصه نظام بینالملل زمینههای تقابل بین روسیه و ناتو سیر صعودی به خود گرفته است؛ به طوری که امروزه روابط به پایین ترین سطح پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رسیده است. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نظریه سازهانگاری روابط روسیه و ناتو و گسترش ناتو در حوزه نفوذ سنتی روسیه مورد بررسی قرار گیرد.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24383_f75e7f335eac65d52fa8b337023d9f29.pdf
2017-02-01
1
24
ناتو
روسیه
بحران گرجستان
بحران اوکراین و سازه انگاری
شهروز
ابراهیمی
ebrahimi_shahrooz@yahoo.com
1
استادیار روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
نیکنام
ببری
2
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی؛ ارزیابی 25 سال روابط اقتصادی ایران و جمهوریها پس از استقلال
منطقه آسیای مرکزی به دلیل سابقه ارتباطات فرهنگی و تمدنی و اهمیت ژئوپلیتیک آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همواره مورد توجه اهداف دیپلماسی اقتصادی ایران بوده است. اکنون 25 سال از استقلال کشورهای این منطقه در مرزهای شمالی ایران میگذرد. در حالی که طی این مدت وجه غالب رفتار سیاست خارجی ایران در منطقه متأثر از گفتمان ژئوپلیتیک و دارای وجهی عمل گرایانه و منفعت محور بوده است، دولت یازدهم نیز در چارچوب گفتمان اعتدالگرایی با اقتصادمحور اعلام کردن سیاست خارجی خود، توجه ویژهای را به گسترش روابط اقتصادی با جمهوریهای آسیای مرکزی معطوف داشته است. سوال اصلی مقاله این است که دستاوردهای دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی در دوران پس از استقلال این کشورها چیست و علل و عوامل اولویتیافتن دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی دولت یازدهم در این منطقه کدام هستند؟در پاسخ، فرضیه اصلی تحقیق این است که هر چند سیاست عمل گرایی برگرفته از گفتمان ژئوپلیتیک ایران در آسیای مرکزی در دو دهه گذشته به گسترشنسبی روابط اقتصادی ایران با کشورهای این منطقه منجر شده است، اما ماهیت تعاملگرا و توسعه محور گفتمان اعتدالگرای دولت یازدهم و الزامات ناشی از اهداف سند چشمانداز و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، باعث اولویت یافتن دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی دولت یازدهم در آسیای مرکزی شده است. این نوشتار به دنبال آن است تا ضمن بررسی عملکرد دیپلماسی اقتصادی ایران در آسیای مرکزی در دوره پس از استقلال این کشورها، جایگاه و اهمیت دیپلماسی اقتصادی را در سیاست خارجی دولت یازدهم در آسیای مرکزی ارزیابی و تحلیل نماید. روش نگارش این مقاله با توجه به ماهیت آن،توصیفی- تحلیلی است.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24384_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
2017-02-01
25
66
آسیای مرکزی
دیپلماسی اقتصادی
دولت یازدهم
گفتمان اعتدال گرایی و سیاست خارجی
سید جلال
دهقانی فیروزآبادی
jdehani20@ yahoo.com
1
استاد دانشگاه علامه طباطبائی
AUTHOR
مرتضی
دامن پاک جامی
2
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه علامه طباطبائی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی عوامل موثر بر همگرایی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار نظام بینالملل نیز دستخوش تحولات عظیمی گردید بهگونهای که ایالات متحده به دلیل برتری در عرصههای ایدئولوژیک، اقتصادی، سیاسی و نظامی توانست، ساخت تکقطبی و نظم هژمونیک مورد نظر خود را برقرار سازد. با این وجود، رشد اقتصادی چین و نقشآفرینی مجدد روسیه در تحولات منطقهای و بینالمللی نوعی دگردیسی در ساختار نظام بینالملل و شکلگیری نظام تک- چندقطبی را رقم زده است که میتواند همگرایی یا منازعه میان طرفین را افزایش دهد.
بر این اساس، سوال اصلی مقاله حاضر این است که مهمترین عوامل موثر بر همگرایی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست؟ فرضیه مقاله این است که مولفههایی نظیر همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای، جنگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منافع مشترک در آسیای مرکزی، تهدیدهای مشترک در زمینه بحرانهای منطقهای(بحران سوریه و مسائل شبه جزیره کره) و نگرانی از سرایت اسلام افراطی به مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مسائلی نظیر وجود حس بیاعتمادی در روابط دوجانبه، افزایش چینیتباران در سرزمین روسیه، رقابت بر سر استفاده منابع انرژی آسیایمرکزی، ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفاعی بین دو کشور در ایجاد منازعه میان طرفین نقش کلیدی دارند.در این مقاله روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24385_77757c6847c36841cc19e10c0e246eff.pdf
2017-02-01
67
99
روسیه
چین
سیاست خارجی
همگرایی و واگرایی
منافع مشترک و فضای پساجنگ سرد
رضا
سیمبر
rezasimbar@hotmail.com
1
استاد دانشگاه گیلان
AUTHOR
سید مصطفی
حسینی
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته جغرافیا دانشگاه زنجان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
انتخاب عقلانی و رجحانهای فدراسیون روسیه درآسیای مرکزی
جایگاه روسیه در معادلات بینالمللی یکی از عوامل تاثیرگذار در مسائل جهانی میباشد. رویکرد سیاست خارجی کرملین در رابطه با کشورهای خارج نزدیک و نوع پاسخ آنها نه تنها تعیینکننده چشمانداز محیط امنیتی و اقتصادی و سیاسی در منطقه خواهد بود، بلکه در سطوح بینالمللی نیز روابط بینالملل و موازنه قوا را متاثر خواهد نمود. کرملین ساختار نظام بین الملل را چند قطبی تصور مینماید و در تلاش است تا یکی از قطبهای نظام بینالملل حول محور روسیه شکلگیرد و این کشور بتواند موازنه استراتژیک در برابر آمریکا ایجاد نماید.
مقاله حاضر به این پرسش پاسخ میدهد که کدام یک از رجحانهای سیاست خارجی روسیه تحت تاثیر اتصال ژئوپلیتیک آن به آسیای مرکزی حفظ شده است؟ و فرضیه خود را چنین مطرح میکنند که به واسطه تشدید رقابت چین با روسیه، سیاستهای غیر همسوی کشورهای آسیای مرکزی و اولویت رویکرد دوجانبهگرایی به جای منطقهگرایی، دیگر اتصال ژئوپلیتیک انرژیمحور مزیت ویژهای در سیاست خارجی روسیه خلق نمیکند و روسیه جایگاه اقتصادی و انرژی خود را به تدریج از دست میدهد. ولی جایگاه امنیتی و سیاسی خود را در منطقه همچنان حفظ مینماید. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی اولویتهای رویکرد سیاست خارجی روسیه در رابطه با منطقهی آسیای مرکزی و محدویتهای پیشرو مورد تحلیل قرار گیرد. نظریه انتخاب عقلانی با مفروضات گرین و شپیرو مبنای تحلیل نظری میباشد.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24386_c866caf1b05321f394d5b64d4669b153.pdf
2017-02-01
100
126
اتصال ژئوپلیتیک
آسیای مرکزی
روسیه و انتخاب عقلانی
سید مهدی
مرادی
meh.moradi@gmail.com
1
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
AUTHOR
مصطفی
خیری
khirimostafa@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جایگاه خارج نزدیک در گفتمان امنیتی نواوراسیاگرایان روسیه
نگاه امنیتی نواوراسیاگرایان روسیه به حوزه پیرامونی خود بهویژه پس از روی کار آمدن دوباره پوتین (و البته در اواخر دوران مدودیف) توام با نگاه تردیدآمیز نسبت به غرب و تلاش جهت مقابله و کاهش نفوذ غرب در ساختارهای امنیتی منطقه بود. در این راستا، هسته این گفتمان بر ایجاد نهادها و ساختارهایی متمرکز بوده است که درصدد جذب همکاریهای کشورهای منطقه برای رقابت با ساختارهای امنیتی غرب در حوزه خارج نزدیک به خصوص با ناتو بودهاند. این مقاله در چارچوب نظریه مجموعه امنیتی منطقهای به تبیین این رفتار روسیه در حوزههای پیرامونی میپردازد. با توجه به جایگاه، اهمیت و نیز ادعای این نظریه در تبیین بهتر تحولات امنیتی در جهان پس از جنگ سرد این نوشتار بر آن است تا با مبنا قرار دادن تحولات و پویشهای امنیتی منطقه خارج نزدیک به عنوان یکی از مناطق پر تنش و چالش برانگیز جهان در طی چند دهه اخیر، سوال خود را این گونه مطرح میکند که روسیه چه نوع رابطه امنیتی را با کشورهای خارج نزدیک مطلوب خود در نظر گرفته است؟ فرضیه مقاله آن است که روسیه بنا دارد یک مجموعه امنیتی منطقهای مرکزگرایانه به رهبری خود در خارج نزدیک ایجاد کند به نحوی که کشورهای منطقه را به ترتیبات و نهادهای امنیتی و اقتصادی مطلوب خود جذب کند و از نفوذ بازیگران و سازمانهای فرامنطقهای جلوگیری نماید. روش نگارش مقاله بهصورت تبیینی- تحلیلی میباشد و با استفاده از منابع کتابخانهای و اطلاعات لازم جمعآوری شده است.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24387_cb3404edbac1b2d468e475b5174fecd5.pdf
2017-02-01
127
162
روسیه
خارج نزدیک
مجموعه امنیتی منطقهای
نواوراسیاگرایی و گفتمان امنیتی
مهدی
هدایتی شهیدانی
mehdi.hedayati@gmail.com
1
استادیار دانشگاه گیلان
AUTHOR
دانیال
رضاپور
danyalrezapoor@gmail.com
2
دکترای روابط بین الملل دانشگاه گیلان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ابتکار کمربند – راه: قوام نظریه هارتلند
منطقه اوراسیا که در نظریه هارت لند به عنوان قلب سیاست جهان معرفی شده است، امروزه در پرتو ابتکار «کمربند – راه» که از سوی چین ارائه شده با تحولات گسترده و متنوعی مواجه است که میتواند بر اهمیت آن منطقه بیافزاید. نظریه «هارت لند» که از آن با عنوان «فلسفه مک کیندر» نیز یاد میشود،یک نقطه مرکزی را در قلب زمین مشخص کرده است که رودخانه های ولگا، ینی سی، آمودریا و سیردریا و دو دریاچه خزر و آرال را در خود جای داده است. «مک کیندر» در نظریه خود منطقه اوراسیا را به لحاظ راهبردی پرامتیازترین منطقه جغرافیایی دانسته و آن را قلب سیاست جهان معرفی میکند. به باور وی «هارت لند» محور جغرافیایی تاریخ در تمام دوران خواهد بود، اما نظریه های رقیب و همچنین برخی انتقادهای ارائه شده علیه آن، دو موضوع صحت و پایداری این نظریه را با تردید مواجه ساخته بود. نگارندگان به منظور پاسخگویی به این سوال که «ابتکار کمربند -راه» چگونه می تواند منطقه آسیای مرکزی را به عنوان «هارت لند» مورد توجه مجدد قرار دهد این فرضیه را تبیین می نمایند که ابتکار یادشده سرشت بالقوه نظریه هارت لند را دیگر بار مورد توجه قرار خواهد داد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است.
http://ca.ipisjournals.ir/article_24388_166b1309f34c8c9e5b78a5bf6e0d4d61.pdf
2017-02-01
163
188
نظریه هارتلند
مککیندر
ابتکار کمربند – راه
کمربند اقتصادی جاده ابریشم و جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم
عنایت اله
یزدانی
1
دانشیار دانشگاه اصفهان
AUTHOR
علی
امیدی
al.omidi@gmail.com
2
دانشیار دانشگاه اصفهان
AUTHOR
پریسا
شاه محمدی
3
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
AUTHOR