ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
23
98
2017
07
23
اقتصاد سیاسی سیاست خارجی هند و راهبردهای پیوند و ارتباط آن با آسیای مرکزی
1
32
FA
حسین
پوراحمدی میبدی
استاد، گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه شهیدبهشتی
عبدالعلی
قوام
استاد، گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشگاه شهید بهشتی
محمود
خانی جوی آباد
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه شهیدبهشتی
<em>هند پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جهت برقراری پیوند و ارتباط موثر با کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی، بیش از دو دهه به امید دریافت کمکهای امریکا و گروه غرب بیهوده به انتظار حمایت آنها نشست. از سوی دیگر، اقدام این کشور جهت دسترسی مستقیم به آسیای مرکزی و قفقاز از طریق کریدور بین المللی حمل و نقل شمال</em><em>–</em><em> جنوب و راههای مواصلاتی ایران به عنوان پل ارتباطی هند با آسیای مرکزی نیز با مخالفتهای امریکا به تاخیر افتاد، و سایر راهبردها نیز به نتیجه مطلوب نرسید.</em><em> بنابر این سوال اصل</em><em>ی این مقاله «گزینههای پیشروی هند جهت پیوند و ارتباط با آسیای مرکزی»است. فرضیه مقاله نیز آن است که افول قدرت هژمونیک امریکا «تغییر سیاستِ امریکا- محور و بینتیجه هند»، متنوع سازی گزینههای پیشرو را در پی داشته است». مولفین در پایان ضمن ارائه الگوی تطور حکومت در هند؛ تغییر جهت مجدد سیاست خارجی این کشور در دوران حاکمیت ناراندرا مودی از «ائتلاف با امریکا و غرب»، به سیاست «تعهدات چندگانه و چندجانبه متعادل» و پدیده ترامپیزه شدن، سیاستهای آسیای مرکزی هند را موضوع مطالعات تکمیلی معرفی می نمایند. </em>
هند,آسیای مرکزی,تعهدات چندگانه,جمهوری اسلامی ایران و اقتصاد سیاسی سیاست خارجی
http://ca.ipisjournals.ir/article_28044.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_28044_9c3776c2a4501bc76b13e26bb5063483.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
23
98
2017
07
23
اهمیت نقش انرژی در سیاست خارجی روسیه
33
66
FA
عبدالرضا
فرجی راد
0009-0003-5013-9975
دانشیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشگاه آزاد اسلامی
a.farajirad@yahoo.com
روح الله
صالحی دولت آباد
دانش آموخته کارشناسی ارشد، مطالعات منطقه ای، دانشگاه علامه طباطبایی
<em>امـروزه در روابط بین الملل سلطه بـر</em><em>کـانـون</em><em>های</em><em>تولید و منبع نفت و</em><em>گاز و مسیر انتقال آنها اساس کار بسیاری از سیاستگذاران را تشکیل می</em><em></em><em>دهد </em><em>و</em><em>کشورهایی کـه دارای سیاست انـرژی محور هستند غـالب تصمیمهـای خود را بـا تکیه بـر پشتوانه انرژی اتخاذ می</em><em></em><em>نمایند.</em><em>روسیه کشوری است که از اهرم انرژی برای بازسازی قدرت خود استفاده می</em><em></em><em>نماید و در زمینه صادرات گاز طبیعی به اروپا ایفاگر یک نقش اساسی میباشد</em><em>. روسیه</em><em>با </em><em>نگاه</em><em>به کاهش توان نظامی</em><em>، تنز</em><em>ل موقعیت سیاسی و مشکلات ساختاری اقتصاد </em><em>خود</em><em>و نیز متأثر از اصل کارآمدی ابزارها و استفاده از کارآمدترین آنها در رویکرد عملگرایی، منابع انرژی را مهم</em><em></em><em>ترین برگ </em><em>برنده</em><em> خود در </em><em>عرصه</em><em>رقابتهای بینالمللی </em><em>میداند</em><em>و بر همین اساس تلاش فزایندهای را برای استفاده از منابع انرژی به عنوان سلاحی سیاسی و اهرمی مهم در سیاست خارجی مدنظر قرار داده است. </em><em>سوال اصلی مقاله این است که </em><em>روسیه از چه راهبردهایی در حوزه انرژی در سیاست خارجی استفاده می</em><em></em><em>کند و هدف از اعمال این سیاستها </em><em>چیست؟ و بر این فرض استوار است که روسیه تلاش میکند از اهرم انرژی در تعامل خود با سایر کشورها به نحو مطلوبی بهره گیرد و با کنترل بخشی از بازار انرژی نقش یک بازیگر مهم سیاسی و ژئوپلیتیک جهانی را با موفقیت ایفا کند و با استفاده از برگ انرژی به عنوان یک سلاح در پی بازسازی امپراتوری خود است. </em>
روسیه,انرژی,نفت و گاز,گازپروم,خطوط لوله,اروپا و آسیای مرکزی
http://ca.ipisjournals.ir/article_28045.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_28045_df9b092abf68765b0a9106366047e53c.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
23
98
2017
07
23
تأثیر دولتهای غیررسمی بر فرایند دولتسازی در گرجستان
67
97
FA
مسلم
کرم زادی
استادیار علوم سیاسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
mkaramzadi@yahoo.com
فهیمه
خوانساری فرد
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
مسئله دولتهای غیررسمی و بدون شناسایی که همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و خلأ قدرت به وجود آمده، براساس منازعات قومی موجود در برخی از جمهوریهای تازه استقلال یافته شکل گرفتند؛ از جمله مسائل مهم در فضای سیاسی پساشوروی محسوب میشوند. اهمیت این امر زمانی بیشتر میشود که ارتباط این مسئله را با موضوعات مهمی مانند انسجام و همگرایی سرزمینی، حاکمیت ملی، وضعیت حقوقی دولتهای غیررسمی و در مجموع دولتسازی پسااستقلال مدنظر قرار دهیم. در میان جمهوریهای استقلالیافته، جمهوری گرجستان موردی مناسب برای بررسی وضعیت دولتهای غیررسمی محسوب میگردد؛ زیرا تنها دولتی است که دو دولت غیررسمی در آن وجود داشته و بیشترین تأثیر را از عملکرد این موجودیتها پذیرفته است.
در این راستا سؤال مقاله پیشرو چنین است که تأثیر دولتهای غیررسمی بر روند دولتسازی در جمهوری گرجستان به چه صورت بوده است؟ میتوان گفت که موجودیتهای غیررسمی آبخازیا و اوستیای جنوبی در سه محور ایجاد مانع در مسیر شکلگیری حاکمیت ملی کامل، مخدوش نمودن انسجام سرزمینی و وارد کردن عاملی به عنوان دولت حامی در روند معادلات سیاسی داخلی، بر روند دولتسازی در جمهوری گرجستان تأثیر منفی گذاشتهاند؛ به صورتی که این موجودیتها به عنوان مهمترین موانع در ساخت دولت ملی واحد و موفقیت اقدامات صورت گرفته توسط دولت برآمده از انقلاب در عرصه دولتسازی در این کشور مورد بررسی قرار گرفتهاند. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانهای میباشد.
آبخازیا,اوستیای جنوبی,حاکمیت ملی,دولتسازی و دولتهای غیررسمی
http://ca.ipisjournals.ir/article_28046.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_28046_a3bd6e3fdff9c21dea0390cc60462023.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
23
98
2017
07
23
روابط رژیم صهیونیستی و قزاقستان
99
126
FA
سعید
وثوقی
استادیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
svosoughi174@gmail.com
عسگر
صفری
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه گیلان
khiyav2013@gmail.com
<em>دکترین اتحاد پیرامونی رژیم صهیونیستی همواره راهی برای افزایش امنیت، گسترش روابط اقتصادی و نیز کاهش انزوای این دولت در عرصه منطقهای بوده است. به دنبال تغییر و یا از بین رفتن وضعیت منطقهای مورد دلخواه؛ رژیم صهیونیستی تلاش کرده است از طریق ارتباط با دولتهای پیرامونی بر انزوای خود غلبه کند. طی دهههای متوالی این دکترین شکل نسبتا ثابتی داشت؛ تحولات منطقه خاورمیانه از سال 2011 به بعد باعث شد که دکترین اتحاد پیرامونی فرم و محتوای جدیدی به خود گرفته و رژیم صهیونیستی تلاش میکند، مناطق و کشورهای جدیدی را به دکترین اتحاد پیرامونی کلاسیک خود اضافه کند. یکی از مناطقی که در این اتحاد پیرامونی جدید جایگاه برجستهای دارد، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز است. در میان کشورهای آسیای مرکزی نیز قزاقستان به دلیل تأثیرگذاری سیاسی و اقتصادی این کشور در عرصه منطقهای اهمیت بهسزایی برای رژیم صهیونیستی پیداکرده است. هدف این مقاله واکاوی ماهیت و ساز کار استراتژی پیرامونی جدید رژیم صهیونیستی و اهداف این دولت در منطقه آسیای مرکزی در بعد از تحولات 2011 است. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که مهمترین دلایل و انگیزههای ورود رژیم صهیونیستی به منطقه آسیای مرکزی و تعمیق روابط با کشورهایی نظیر قزاقستان چیست؟ یافتههای مقاله نشان میدهد که در استراتژی پیرامونی جدید رژیم صهیونیستی، گسترش به فراسوی منطقه خاورمیانه جایگاه اساسی دارد و در این میان مناطقی و کشورهایی که بتوانند از لحاظ سیاسی و اقتصادی به خروج از انزوای رژیم صهیونیستی در شرایط جدید کمک کنند اهمیت بهسزایی دارند. آسیای مرکزی به دلیل اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیک و همچنین ظرفیتهای اقتصادی بالقوه خود تأمینکننده این نیاز است. </em>
<strong> </strong>
اتحاد پیرامونی جدید,رژیم صهیونیستی,آسیای مرکزی,قزاقستان,امنیت و انرژی
http://ca.ipisjournals.ir/article_28048.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_28048_a0ab18292b120e36d9ef76b83193c8b7.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
23
98
2017
07
23
رویکرد سیاست خارجی ترکیه در منطقه قفقاز با تاکید بر جمهوری آذربایجان
127
152
FA
عنایت اله
یزدانی
دانشیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه اصفهان
مصطفی
خیری
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشگاه اصفهان
khirimostafa@yahoo.com
<em>با افول گفتمان کمالیستی و پیروزی اسلامگرایان، خط و مشی سیاست خارجی ترکیه تغییرات بنیادینی را شاهد بوده است. جاهطلبیهای بلند پروازانه آنکارا برخلاف گذشته این کشور را نه بهعنوان پل ارتباطی شرق و غرب، بلکه کشوری مرکزی در میان مناطقی استراتژیک نظیر قفقاز و آسیای مرکزی، بالکان و خاورمیانه در نظر دارد. دکترین نوعثمانیگری حاکم بر سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه به دنبال بسط نفوذ این کشور در مناطق پیرامونی و ادغام با این جوامع با هدف کسب اهمیت استراتژیک جهانی برای ترکیه میباشد. بهرغم عدمموفقیت رویکرد ادغام</em><em></em><em>گرایانه آنکارا در برخی حوزههای جغرافیایی نظیر منطقه خاورمیانه، سوال اصلی مقاله به عواملی اشاره دارد که به موفقیت رویکرد پیرامونگرایانه ترکیه در رابطه با جمهوری آذربایجان یاری رساندهاند؟ در پاسخ به آن این فرضیه مطرح شده است، پیوندهای قومی و فرهنگی، روابط اقتصادی قوی به خصوص در زمینه انرژی و جایگاه وزن ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان در رقابتهای ژئوپلیتیک ترکیه و روسیه موجب تسهیل همکاریهای ترکیه با جمهوری آذربایجان گردیدهاند.</em>
<em> نوشتار حاضر با هدف بررسی خط و مشی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه در منطقه قفقاز و در قبال جمهوری آذربایجان به رشته تحریر در آمده است. در این مقاله تلاش شده است به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری همگرایی دلایل موفقیت رویکرد پیرامونگرایانه ترکیه در رابطه با جمهوری آذربایجان مورد بررسی قرار گیرد. </em>
ترکیه,انرژی,جمهوری آذربایجان و ژئوپلیتیک و قفقاز
http://ca.ipisjournals.ir/article_28049.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_28049_e9ff8194a5ed7b6860e9ea2126dee1f4.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
23
98
2017
07
23
رقابت اقتصادی ایالات متحده و چین در تاجیکستان
153
184
FA
مهدی
هدایتی شهیدانی
استادیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان
mehdi.hedayati@gmail.com
صدیقه
آذین
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روابط بینالملل دانشگاه گیلان
azinsedighe@gmail.com
<em>رفتار رقابتی کشورها در دوران معاصر در حوزه اقتصاد، موجب شده تا شکل جدیدی از رویکردهای نظری جهت تبیین این رفتارها در کانون توجهات واقع شوند. در این دوران اقتصاد بار دیگر به مثابه انگیزه اصلی رقابتهای قدرتهای جهانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روابط راهبردی میان ایالات متحده و چین نیز از چنین ویژگیای برخوردار میباشد. این رابطه در فضاهای مختلف جغرافیایی متاثر از موضوعات اقتصادی قرار گرفته است. به طور مشخص کنشگری این دو قدرت در کشور تاجیکستان گویای شکل جدیدی از رقابت میان این دو واحد مهم بینالمللی است. بر این اساس سوال اصلی این مقاله آن است که مهمترین عناصر در تعاملات رقابتی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین در کشور تاجیکستان کدام هستند؟ فرضیه مقاله آن است که مهمترین عناصر موجود در رقابت آمریکا و چین در تاجیکستان بر دو مفهوم اقتصاد و امنیت استوار است؛ با این توضیح که برخلاف تعاملات میان چین و تاجیکستان که بر هر دو حوزه اقتصاد و امنیت استوار بوده است، جنبههای اقتصادی رابطه با تاجیکستان برای ایالات متحده از اهمیت کمتری برخوردار بوده است. رقابت میان دو قدرت بزرگ یاد شده در تاجیکستان بسیاری از منافع و مطلوبیتهای جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. این مقاله با استفاده از دادههای آماری برگرفته از منابع رسمی و غیر رسمی درصدد است تا پاسخهای خود را در فرضیه مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مرحله آزمون قرار دهد.</em>
<strong> </strong>
چین تاجیکستان,آمریکا,روابط امنیتی و رقابت اقتصادی
http://ca.ipisjournals.ir/article_28050.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_28050_5f4afb2267564d05c93b7e68f62b3569.pdf