ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
24
104
2019
01
21
کارک و چشم انداز امنیت انرژی در آسیای مرکزی
1
32
FA
محمدعلی
خسروی
استادیار گروه روابط بین الملل، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی
<em>برنامه «همکاری اقتصادی منطقهای آسیای مرکزی» موسوم به کارک یک گردهمآیی منطقهای با حضور 11 کشور از آسیای مرکزی، جنوب آسیا، قفقاز جنوبی و چین است که در سال 2001 از سوی بانک توسعه آسیایی تأسیس شد و دستاوردهای قابل ملاحظهای را در همکاری اقتصادی منطقهای بهویژه در چهار حیطه دارای اولویت «حمل ونقل، انرژی، تسهیل تجارت و خطمشی تجاری» به ثبت رسانده است. کارک از طریق برنامه کار انرژی در صدد است با تدوین راهبردها و طرحهایی در زمینه مشارکت آسیای مرکزی-جنوب آسیا و درون آسیای مرکزی، امنیت انرژی منطقه را ارتقا بخشد. با اینهمه، کارک برای نیل به این هدف با چالشهایی مواجه است که بخش عمدهای از آنها به خود این ابتکار بازمیگردد. مقاله حاضر نیز درپی یافتن پاسخی برای این پرسش است که «آیا برنامه کار انرژی کارک، ظرفیت ارتقای امنیت انرژی در آسیای مرکزی را دارد و چرا؟» فرضیه آغازین مقاله این بوده است که «کارک، اگرچه مهمترین ابتکار منطقهای برای توسعه سطح امنیت انرژی در آسیای مرکزی محسوب میشود، اما به دلایلی همچون در اولویت قراردادن طرحهای دوجانبه/چندجانبه درعوض طرحهای منطقهای همهجانبه؛ تمرکز بر سودآوری برای سرمایهگذاران بهجای انتقال فناوری به درون منطقه؛ و عدم تثبیت بهمثابه موجودیتی حقیقتا منطقهای و مستقر در منطقه آسیای مرکزی از ظرفیت بالایی برای ارتقای امنیت انرژی در آسیای مرکزی برخوردار نیست». یافته های مقاله نیز که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با روش اسنادی-کتابخانه ای انجام پذیرفته است، نشان از صدق این فرضیه دارد.</em>
آسیای مرکزی,کارک,برنامه کار انرژی,امنیت انرژی و جنوب آسیا
http://ca.ipisjournals.ir/article_35023.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_35023_d5acd77bc17e945edaa9780cc1366199.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
24
104
2019
01
21
اتحادیه اقتصادی اوراسیا در چشم انداز روسی
33
60
FA
غفار
زارعی
استادیار گروه علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی
اسماعیل
عباسی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، واحد لامرد، دانشگاه آزاد اسلامی
<em>با تأسیس اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اگرچه توسعه مناسبات چندجانبه میان کشورهای پساکمونیستی پیشرفت محسوسی نداشته، اما جایگاه رو به تضعیف روسیه در روابط دوجانبه با دیگر اعضای این اتحادیه را تقویت نموده است. تأسیس اتحادیه اقتصادی اوراسیا همچنین اگرچه آمال ژئوپلیتیک مسکو را تا حدودی تحقق بخشیده است، اما تعیین دستورکار ژئوپلیتیک برای این اتحادیه از سوی مسکو با وجود اعضایی با هدف اولیه کسب منافع اقتصادی چندان آسان نخواهد بود. این درحالی است که روسیه برای تأسیس این اتحادیه هزینههای گزافی را متحمل شده و سیاست "اغوا از طریق کمک مالی" را پیش گرفته است. پرسش محوری مقاله حاضر این است که «هدف روسیه از پرداخت هزینههای گزاف برای ایجاد و گسترش اتحادیه اقتصادی اوراسیا بهرغم بهرهمندی اقتصادی بیشتر در صورت تأکید بر موافقتنامههای دوجانبه با دولتهای پساشوروی چیست؟» فرضیه به آزمون گذاشته شده در چارچوب نظریه منطقهگرایی جدید این بوده است که «اگرچه هدف اولیه روسیه از ایجاد و گسترش اتحادیه اقتصادی اوراسیا، تقویت جبههای ژئوپلیتیک در برابر غرب در مرزهای اتحادیه اروپا به بهای پرداخت هزینههای گزاف بهمنظور دوری آنها از غرب است، اما از مزایای انسجام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هویتی درازمدت این اتحادیه در فضای پساشوروی نیز غافل نیست». مقاله حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوری شده از روش علی استفاده شده و روابط علت و معلولی میان متغیرهای مقاله تبیین گردیده است.</em>
اتحادیه اقتصادی اوراسیا,روسیه,بحران اوکراین و منطقه گرایی جدید
http://ca.ipisjournals.ir/article_35024.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_35024_2490c50b12cdbe13a3e570f1587a99d1.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
24
104
2019
01
21
قدرت نرم روسیه در خارج نزدیک: ابزارها و چالشها
62
91
FA
رضا
سیمبر
0009-0002-2270-6218
استاد روابط بینالملل دانشگاه گیلان
rezasimbar@hotmail.com
دانیال
رضاپور
0000-0001-7964-1377
دانشجوی دکتری روابطبینالملل دانشگاه گیلان
danyalrezapoor@gmail.com
<em>نظر به اهمیت قدرت نرم زمانی که این موضوع برای نخستینبار در گفتمان سیاسی ولادیمیر پوتین در فوریه 2012 مورد استفاده قرار گرفت. این موضوع که اکنون بسیار مورد توجه کرملین است از منابع مختلف و گاه متضادی نشات گرفته است که در روسیه بخش عمده این منابع ماهیت دولتی و رسمی دارد. در این نوشتار علاوه بر تمرکز بر قدرت نرم روسیه نسبت به منطقه خارج نزدیک، تلاش شده است با ارائه چارچوبی متفاوت با مفهومسازی جوزف نای، اهداف کرملین از توسعه قدرت نرم و منابع و ابزارهای قدرت نرم این کشور در خارج نزدیک شناسایی گردد. با بررسی منابع قدرت نرم روسیه در حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست این نتیجه حاصل شد که ارزشهای سیاسی روسیه در هر سه حوزه قابل ردیابی است. </em><em>در واقع، هدف این مقاله پاسخگویی به این پرسشها است که منابع و ابزارهای مؤثر قدرت نرم روسیه که باعث نفوذ این کشور در سطح منطقه شدهاند، چیست؟ محدودیت قدرت نرم روسیه در این منطقه کدام است؟</em><em> فرضیه مطرح شده عبارت است از قدرت نرم روسیه در منطقه خارج نزدیک</em><em> متشکل از </em><em>زبان و فرهنگ روسیه، رسانههای روسی، کلیسای ارتدوکس روسیه، هممیهنان روسی و دیپلماسی تجاری است؛ اما نگاهی ابزاری به منابع قدرت نرم در این </em><em>منطقه راهبردی علاوه بر عدم کارایی و اثرگذاری، </em><em>باعث تضعیف همگرایی مدنظر روسیه در کشورهای خارج نزدیک شده است. </em><em>روش نگارش این مقاله توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر گردآوری دادههای مستخرج از منابع معتبر علمی شامل کتابها، مقالات علمی- پژوهشی و تارنماهای فضای مجازی میباشد.</em><br /> <em> </em>
روسیه,قدرت نرم,سیاست خارجی و خارج نزدیک
http://ca.ipisjournals.ir/article_35025.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_35025_cd66ee387f9af73794f4a211f7d7050e.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
24
104
2019
01
21
تحلیلی بر تمایز رفتاری روسیه در اوکراین و شمالگان
93
118
FA
سمیه
قنبری
استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه پیام نور، تهران
<em>هرچند بحران اوکراین با ایجاد تنش میان روسیه-غرب و اعمال تحریمهای متقابل، نمایش</em><em></em><em>های نظامی و درگیریهای دیپلماتیک همراه بود، اما تأثیر چندانی بر سیاستهای فدراسیون روسیه در شمالگان و نظامیگرایی روسی در این منطقه نداشته است. همزمان مسکو توانسته است، همکاری در شمالگان را بهرغم تنشهای کنونی با غرب کماکان در سطح مطلوبی حفظ نماید و روابط خود را با دیگر بازیگران منطقهای بهصورت همکاریجویانه گسترش دهد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که «چرا رفتار روسیه در شمالگان بهرغم رقابت آن با ایالات متحده و غرب غیرمناقشهآمیز بوده و چرا احتمال وقوع تجربه اوکراین در شمالگان دور از واقع است؟» برای پاسخ به این پرسش، مولف با تدقیق در دو رویکرد نظری «وابستگی متقابل پیچیده» و «نوواقعگرایی» این فرضیه را به آزمون گذاشته است که برتری موضع روسیه در شمالگان و عدم تهدید جدی منافع آن در این منطقه از سوی دیگر قدرتها، بازی روسیه در شمالگان را متفاوت از سایر مناطق رقم زده است بهگونهای که کسب حداکثری منافع مسکو در شمالگان نیازمند همکاری و دستکم پرهیز از بروز تنش در این منطقه است. به همین جهت نیز بحران اوکراین بر فهم مسکو از شمالگان بهعنوان منطقه همکاری بینالمللی و صلح تأثیر چندانی نداشته است. یافتههای مقاله نیز که از نوع مقایسهای بوده و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، درستی فرضیه مقاله را تأیید میکند.</em>
روسیه,بحران اوکراین,شمالگان,وابستگی متقابل پیچیده و نوواقعگرایی
http://ca.ipisjournals.ir/article_35026.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_35026_088643324ebb52f6347c0fec7989821f.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
24
104
2019
01
21
دلایل و پیامدهای غیرامنیتی سازی در روابط ازبکستان و تاجیکستان
119
156
FA
ولی
کوزه گر کالجی
دانشجوی دکتری مطالعات منطقه ای،گرایش مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، دانشگاه تهران.
<em>2016 و به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف در سیاست خارجی ازبکستان به ویژه در رابطه با تاجیکستان به وقوع پیوسته است این پرسش را مطرح میکند که دلایل و زمینههای تنشزدایی و غیرامنیتیسازی در مناسبات تاجیکستان و ازبکستان چیست؟ و این امر چه آثار و پیامدهایی را به دنبال داشته است؟در پاسخ به پرسشهای یاد شده این فرضیه میتواند مطرح شود که «تغییر رهبری در ازبکستان و کوشش شوکت میرضیایف در خروج از کیش شخصیت اسلام کریماف و رشد و توسعه اقتصادی در عرصه داخلی و گسترش خطوط انتقال انرژی و کریدورهای ارتباطی و ترانزیتی در عرصه منطقهای موجب بروز تحول در سیاست خارجی ازبکستان و تقویت همکاریهای منطقهای با مشارکت پنج کشور منطقه آسیای مرکزی شده است». به منظور ارزیابی فرضیه مطرح شده این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و با کاربست مفاهیم و مولفههای نظری امنیتیسازی و غیر امنیتیسازی که در چارچوب مکتب امنیتی کپنهاگ مطرح شده است، وضعیت مناسبات تاجیکستان و ازبکستان را در دو دوره زمانی مشخص یعنی دوره امنیتیسازی (1991 تا 2016) و دوره غیر امنیتی سازی (سپتامبر 2016 تا کنون مورد توجه قرار داده است. در مقطع زمانی اول که دوره تقریبا طولانی رهبری اسلام کریماف در ازبکستان (1991 تا 2016 میلادی) را در بر میگیرد در روند مناسبات ازبکستان با تاجیکستان، بسیاری از موضوعات اجتماعی (قومیت، زبان و فرهنگ) و اقتصادی (منابع آبی و محیط زیستی) از وضعیت طبیعی و عادی خود خارج شده و جنبه سیاسی و امنیتی به خود گرفت. اما در مقطع زمانی دوم با تغییر نخبگان و بازیگران (کنشگران) امنیتیساز در ازبکستان به ویژه افرادی مانند ویژه اسلام کریماف و رستم عنایتاف و قرار گرفتن فردی مانند شوکت میرضیایف در راس قدرت سیاسی، نوع گفتمان و ادبیات حاکم بر ازبکستان در رابطه با تاجیکستان نیز تغییر کرد که پیامد مهم آن تقویت همکاریهای منطقهای با مشارکت پنج کشور آسیای مرکزی در حوزههای مختلف بدون مشارکت قدرتهای بیرونی به ویژه فدراسیون روسیه و چین بوده است. </em>
آسیای مرکزی,تاجیکستان,ازبکستان,شوکت میرضیایف,مکتب امنیتی کپنهاگ,امنیتیسازی و غیرامنیتیسازی
http://ca.ipisjournals.ir/article_35027.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_35027_ddacc646719fe7b69427d41887fbb065.pdf
ناشر: وزارت امور خارجه
فصلنامه علمی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
2322-3766
24
104
2019
01
21
جامعهپذیری نخبگان پساشوروی و هژمونی منطقهای روسیه
157
186
FA
اکبر
ولی زاده
استادیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران
avalizade@ut.ac.ir
شیوا
علیزاده
استادیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران
<em> مسکو طی سالهای پس از جنگ سرد تلاش کرده است از اهرمهای مختلفی که در دست دارد به منظور حفظ منافع خود در منطقه پساشوروی استفاده کند. میتوان گفت، اگر در دوران پس از فروپاشی جایگاه روسیه به عنوان یک قدرت جهانی از لحاظ عملی و نظری به چالش کشیده شده و مورد مناقشه بوده باشد، نقش این کشور به عنوان قدرت منطقهای در جمهوریهای پیشین اتحاد </em><em>جماهیر</em><em> شوروی چنین نبوده است. به باور نگارندگان مفهوم «هژمونی منطقهای» میتواند، چارچوب مفیدی برای فهم بهتر روابط روسیه با همسایگان آن فراهم کند. تداوم هژمونی منطقهای یک کشور با وجود افول قدرت مادی آن، میتواند ما را به واکاوی نقش عوامل غیرمادی رهنمون شود. با توجه به این که ابعاد مادی قدرت روسیه به ضعفها و کمبودهایی دچار شدهاند و بعید به نظر میرسد هژمونی منطقهای تنها با تکیه بر آنها تداوم یابد. در نوشتار پیشرو با بهرهگیری از نظریه «جامعهپذیری و قدرت هژمونیک» به بررسی شاخصها و مؤلفههای غیرمادی قدرت روسیه میپردازیم. بر اساس این نظریه، مولفههای ذهنی نقش موثری در </em><em>حفظ</em><em> هژمونی دارند. بنابراین در پاسخ به این پرسش که «چرا با وجود اعمال سیاستهای استقلالطلبانه در برخی از کشورهای پساشوروی و افول تدریجی ابعاد مادی قدرت روسیه، همچنان هژمونی این کشور در محیط پیرامونی تداوم یافته است؟» به عنوان پرسش اصلی مقاله، نگارندگان این فرضیه را مطرح میکنند، «منابع فرهنگی قدرت روسیه هستند که با نقشآفرینی در شکلگیری ذهنیت نخبگان کشورهای پساشوروی به تداوم هژمونی منطقهای روسیه کمک و کارکرد منابع نظامی و اقتصای را تکمیل میکنند». برای پاسخ به این پرسش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. </em>
روسیه,هژمونی,هژمون منطقهای,کشورهای پساشوروی,خارج نزدیک,جامعهپذیری
http://ca.ipisjournals.ir/article_35028.html
http://ca.ipisjournals.ir/article_35028_1b609a1b306f4ee5b16b6b01e81eb616.pdf