نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

نام قفقاز شمالی در طول 13 سال اخیر با نام ولادیمیر پوتین گره خورده است به گونه‌ای که در ایام منتهی به انتخابات ریاست جمهوری روسیه بخشی از گزاره‌های حامیان و منتقدان پوتین معطوف به کارنامه‌ وی در قفقاز شمالی بود.به عبارتی، عملکرد پوتین در قفقاز شمالی هم مورد توجه کسانی بوده است که اعاده‌ کننده‌ تمامیت ارضی روسیه و بازگرداننده‌ امنیت و ثبات نسبی به قفقاز شمالی می‌دانند و هم افرادی که وی را مسئول کشانیده شدن حملات شورشیان به مسکو و از سوی دیگر حیف‌ و میل بودجه‌های روسیه در منطقه‌ای می‌دانند که واگرایی با تار و پود آن گره خورده است. به هر صورت، بی‌شک قفقاز شمالی 2012 با قفقاز شمالی 1999 تفاوت‌های چشمگیری دارد، اما این بدان معنا نیست که اکنون نظم و امنیت در این منطقه حکم‌فرما باشد. قفقاز شمالی همچنان در کنترل نیروهای امنیتی روسیه است که از جنس مردم منطقه نیستند و همچنین فساد مالی در حاکمیت‌های دست‌نشانده‌ مسکو در این منطقه موج می‌زند. هرچند مسکو در پی انجام طرح‌های زیرساختی و برنامه‌های بلندپروازانه‌ای برای بهبود اوضاع منطقه است و چچن به منزله کانون بحران منطقه، ثبات و آبادانی نسبی را تجربه کرده است، اما حاکمیت‌های منطقه و به ویژه چچن با مشت آهنین با منتقدان برخورد کرده‌اند.
از سوی دیگر در طول دو دهه اخیر همواره شواهد و قراینی دال بر دخالت برخی بازیگران و قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در روندها و جریآنهای منطقه مشاهده شده است که متاثر از شرایط و جناح‌بندی‌های بین‌المللی به ویژه در برابر روسیه، این نقش‌آفرینی‌ها با تفاوت‌هایی تداوم یافته است. شرایط پس از رویداد 11 سپتامبر و یا شرایط پس از جنگ آگوست 2008 از این موارد هستند. اما مساله قفقاز شمالی برای مسکو تنها امنیتی، نظامی و سیاسی نیست و وجوه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جدی را نیز دربرمی‌گیرد. در واقع، چالش‌های پوتین در قفقاز شمالی در دور سوم ریاست جمهوری وی بازه‌ای به گستردگی وجوه متنوع فوق‌الذکر را در بر خواهد گرفت.

کلیدواژه‌ها