نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه مطالعات منطقه‌ای، گرایش مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، دانشگاه تهران، ایران.

2 پژوهشگر حوزه اروپا

چکیده

 اگرچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و تضعیف روسیه در عرصه­ بین ­المللی، روابط میان روسیه و غرب با تنش چندانی مواجه نبود، اما به مرور و به ویژه پس از به قدرت رسیدن پوتین روابط این دو کنشگر با تنش ­های مختلفی همراه شد. نقطه­ عطف تغییر در نگاه روس ­ها به غرب، سال 2004 بود که مجموعه‌ ای از انقلاب ­های رنگی در جمهوری­ های پیشین شوروی به وقوع پیوست. به باور نخبگان حاکم در روسیه این اقدام­ها، نقطه­ پایان قرارداد میان سیاستمداران جریان اصلی در غرب با روسیه و لحظه­ مهمی در چرخش نگاه روسیه از غرب و تشدید احساسات ضدغربی در روسیه است. پس از آن بود که روسیه درصدد تثبیت جایگاه خود در نظام بین­ الملل و تضعیف ساختارهای غرب به­ ویژه اتحادیه اروپا برآمد. روسیه در سال­ های اخیر توانسته، روسیه ­دوستی و شک­گرایی به اروپا را که دو روی یک سکه هستند در اروپا پیش ببرد. این سیاست روسیه برای احزاب و کشورهایی که خود را قربانی اتحادیه اروپا می‌دانند، جذابیت فراوانی دارد. مسکو امیدوار است که به قدرت رسیدن احزاب راست افراطی، موجب تضعیف ساختارهای لیبرال دمکراسی شود. هدف محوری سیاست خارجی روسیه در سال ­های گذشته به چالش کشیدن ساختارهای امنیتی موجود در غرب و تضعیف انسجام اتحادیه اروپا است. پرسش اصلی مقاله این است که «اهداف کلان روسیه در تقویت روابط خود با احزاب راست افراطی پوپولیستی اروپایی چگونه قابل تحلیل است؟» در پاسخ این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که «هدف محوری سیاست خارجی روسیه در سال­های گذشته به چالش ­کشیدن ساختارهای امنیتی موجود در غرب است و مسکو امیدوار است فشار احزاب پوپولیست­ بتواند موجب افول روایت لیبرال غربی و تضعیف ساختارهای لیبرال دمکراسی به ­ویژه اتحادیه اروپا شود». این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی است.

کلیدواژه‌ها