نظام بین الملل در سالهای اخیر شاهد افول نسبی منازعات منطقهای و قومی در منطقه قفقاز بوده است، ولی در مقابل رقابت کشورهای منطقهای و فرامنطقهای تشدید شده است. ...
بیشتر
نظام بین الملل در سالهای اخیر شاهد افول نسبی منازعات منطقهای و قومی در منطقه قفقاز بوده است، ولی در مقابل رقابت کشورهای منطقهای و فرامنطقهای تشدید شده است. فروپاشی شوروی فرصتی مناسب برای ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای غربی فراهم نمود تا در جمهوریهای بازمانده از شوروی در پی کسب نفوذ و امتیازات ویژه برآیند. قفقاز بهواسطه اهمیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیکی خود، پس از 1991 شدیداً مورد توجه غرب و در راس آن ایالات متحده بوده است. این رقابتها توسعه اقتصادی و ثبات منطقه قفقاز را تحت تاثیر خود قرارداده است. آذربایجان و گرجستان با جهتگیری در مسیر سیاستهای مورد تایید آمریکا تمایل زیاد خود را در همراهی با این کشور و اجرای برنامههای آن نشان دادهاند. ارمنستان نیز علیرغم اینکه سیاست آمریکامدارانه در پیش نگرفته است، اما به ویژه پس از 11 سپتامبر شاهد روابط محکم ایروان با واشنگتن هستیم. این مقاله تلاشی است برای فهم بهتر تلقی سیاست خارجی آمریکا از منطقه بویژه پس از حوادث 11 سپتامبر و حول این محور اساسی به بحث میپردازد که آمریکا به منظور ساماندهی الگوی امنیت مبتنی بر هژمونی و تثبیت حضور خود در منطقه جنبههای امنیتی - نظامی در این منطقه را پر رنگتر ساخته است. وضعیت پیچیده منطقه و روابط خصومتآمیز ایران و آمریکا و به خصوص سیاستهای آمریکا مبنی بر حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی و نادیده گرفتن نقش و جایگاه اساسی ایران و به چالش کشیدن نقش روسیه در منطقه ماحصل این تلقی و عملکرد سیاست خارجی آمریکا در منطقه میباشد.
دولت- ملت سازی از جمله مباحث جدید و بسیار مهم مطالعات روابط بینالملل قلمداد میگردد. این بحث بویژه با ورود اعضای جدید به نظام دولتها در دوره پس از جنگ سرد از اهمیت فوق العادهای برخوردار گشته و محققان ...
بیشتر
دولت- ملت سازی از جمله مباحث جدید و بسیار مهم مطالعات روابط بینالملل قلمداد میگردد. این بحث بویژه با ورود اعضای جدید به نظام دولتها در دوره پس از جنگ سرد از اهمیت فوق العادهای برخوردار گشته و محققان مختلفی را برای انجام مطالعات پایهای تئوریک و نیز مطالعات موردی در اقصی نقاط جهان به خود جذب نموده است. از جمله حوزههای مطالعاتی جدید در این باره، کشورهای پس از شوروی میباشند. روند دولت - ملت سازی در اکثر این جمهوریها بواسطه بروز برخی چالشها و مسائل مختلف داخلی و خارجی با بحرانها و رکودهایی مواجه شده و اکثر آنها در نظام دولتها تصویر نه چندان مطلوبی را از خود جلوه دادهاند. البته موقعیت این جمهوریها از نظر پیشرفت روند دولت - ملت سازی بسیار متفاوت مینماید و در جایی که برخی از آنها تا مرز دولت ناکام(همچون گرجستان) پیش رفتهاند، برخی دیگر نیز به موقعیت به مراتب مطلوب تری دست یافتهاند(همچون جمهوریهای بالتیک). ارمنستان نیز بعنوان یکی از جمهوریهای سه گانه حاضر در منطقه استراتژیک قفقاز جنوبی علیرغم درگیر بودن با برخی مسائل و مشکلات، نسبتاً به وضعیت به مراتب بهتری بویژه در مقایسه با دو جمهوری دیگر قفقاز جنوبی دست یافته است. دراین مقاله با محور قرار دادن برخی شاخصهای اساسی روند دولت - ملت سازی، به مطالعه این روند در این جمهوری میپردازیم.
اولویتها و اهداف سیاست خارجی کشورها مستقیماً تابعی از شرایط ژئوپولتیک، نیازهای داخلی، قدرت ملی و تهدیداتی است که امنیت و منافع آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. این ...
بیشتر
اولویتها و اهداف سیاست خارجی کشورها مستقیماً تابعی از شرایط ژئوپولتیک، نیازهای داخلی، قدرت ملی و تهدیداتی است که امنیت و منافع آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. این اصل کلی در مورد کشورهای تازه استقلال یافتهای که در حال تثبیت موجودیت و هویت خود هستند نیز صادق است با این ویژگی که چنین کشورهایی همچون یک نهال نوپا میبایست بیش از هر چیز دیگری به فکر امنیت ملی خود باشند. اختلافات ارضی و مداخله خارجی دو عامل بیثباتکننده و نگرانی جدی کشورهای تازه استقلال یافته است. جمهوری آذربایجان به عنوان کشوری که از ابتدای موجودیت خود گرفتار اختلافات ارضی با همسایه خود ارمنستان بوده تابع همین قواعد میباشد. مقاله زیر ابعاد گوناگون تاثیر این عوامل را بر شکلگیری اصول و ساختار سیاست خارجی جمهوری آذربایجان بررسی مینماید.
دریای خزر یا مازندران که بنامهای هیرکان، گرگان و کاسپین نیز شناخته میشود. این دریا با بیش از 370 هزار کیلومتر مربع وسعت، بزرگترین دریاچه جهان میباشد که پس ...
بیشتر
دریای خزر یا مازندران که بنامهای هیرکان، گرگان و کاسپین نیز شناخته میشود. این دریا با بیش از 370 هزار کیلومتر مربع وسعت، بزرگترین دریاچه جهان میباشد که پس از فروپاشی شوروی بین 5 کشور ایران، آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان واقع شده و از دیرباز به دلیل یک مسیر حمل و نقل و ترانزیت، منبع تامین مواد غذایی و انرژی مورد توجه خاص مردم منطقه بوده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، کشورهای نوظهور ساحلی که به دلیل قطع وابستگیها به مسکو و شرایط وخیم اقتصادی بشدت نیازمند منابع مالی و جذب سرمایهگذاری خارجی بودند، با تشکیل کنسرسیومهای متعدد نفتی و گازی تلاش وسیعی را برای بهرهبرداری از منابع انرژی دریای خزر آغاز کردند. ضعف سیاسی همسایگان شمالی دریای خزر در سالهای اولیه پس از استقلال و عدم تفاهم بین همسایگان در مورد بهرهبرداری از منابع این دریا، موجب افزایش تقاضا برای نیروهای خارجی در منطقه گردید که این امر خطر تشدید تنشها و منازعات را بهمراه داشته است.
سازمان همکاری اقتصادی (اکو) با وجود قابلیتهای فراوان، هنوز نتوانسته است به عنوان یک سازمان منطقهای قدرتمند در عرصه اقتصاد جهانی عمل نماید و از این رو در سالهای اخیر با ...
بیشتر
سازمان همکاری اقتصادی (اکو) با وجود قابلیتهای فراوان، هنوز نتوانسته است به عنوان یک سازمان منطقهای قدرتمند در عرصه اقتصاد جهانی عمل نماید و از این رو در سالهای اخیر با انتقادات گستردهای از سوی صاحب نظران مواجه گشته است. در راستا سازگاری اکو با تحولات جدید در عرصه اقتصاد جهانی، رشد همکاریهای اقتصادی بین کشورهای عضو، تحقق اهداف پیش بینی شده در اساسنامه و نیز کاستن از فشار منتقدین، این سازمان در آغاز هزاره جدید توافقنامه تجاری اکو موسوم به اکوتا را در سال 2002 و نیز سند چشم انداز اکو 2015 را در سال 2005 به تصویب رساند. مقاله حاضر با مبنا قرار دادن این دو تحول مهم، به منظور درک بهتر شرایط کنونی اکو ضمن طرح مبانی تئوریک نوکارکردگرایی، نو منطقهگرایی و جهانی شدن و نیز تئوری کانتوری و اشپیگل، با نگاهی آسیب شناسانه به مهمترین فرصتها و چالشهای پیشروی این سازمان می پردازد. ضمن آن که به ارائه راهکارهایی برای تقویت اکو و پیشنهادهایی کاربردی برای ایجاد تحول و نیز تحقق اهداف پیش بینی شده پرداخته است که می تواند از سوی صاحبنظران، پژوهشگران و نیز مدیران اکو مورد بهره برداری قرار گیرد.
در این مقاله نگارنده به تحلیل همکاری استراتژیک روسیه و چین در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و پیامدهای آن بر دورنمای امنیتی اروپا میپردازد همچنین با استفاده از تئوری موازنه ...
بیشتر
در این مقاله نگارنده به تحلیل همکاری استراتژیک روسیه و چین در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و پیامدهای آن بر دورنمای امنیتی اروپا میپردازد همچنین با استفاده از تئوری موازنه قوا، روابط چین و روسیه در سازمان همکاری شانگهای را به عنوان موازنه نرم علیه یک جانبهگرایی ایالات متحده در عصر پس از جنگ سرد مورد ملاحظه قرار میدهد. زیراکه موضوع تداوم نظام تکقطبی و موازنهی نرم قدرتهای درجه دو در مقابل آن یکی از موضوعات مطرح در مباحث آکادمیک کنونی میباشد. روسیه و چین سازمان همکاری شانگهای را بطور کامل با هدف واکنش در مقابل یکجانبهگریهای ایالات متحده در نظام بینالملل و بطور خاص در اوراسیا کنترل میکنند. اما اقدامات آنها برای ایجاد موازنهی نرم است. اگر سازمان همکاری شانگهای بهصورت یک بلوک ضدآمریکایی ظاهر شود، آثار عمیقی بر امنیت اروپا خواهد داشت. از طرفی قدرتهای مهم اروپایی میتوانند از داشتن یک متحده قوی در فرصت مناسب استفاده کنند. اگرچه اتحاد جدید روسی - چینی میتواند بلوک دشمن جدیدی برای شرق اروپا محسوب شود.
مقاله حاضر به بررسی اختلافات اخیر آمریکا و روسیه در اوراسیا میپردازد. روسیه و آمریکا نگرشها و منافع کاملاً متفاوتی دارند که بیشترین تعارض منافع میان دو کشور ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی اختلافات اخیر آمریکا و روسیه در اوراسیا میپردازد. روسیه و آمریکا نگرشها و منافع کاملاً متفاوتی دارند که بیشترین تعارض منافع میان دو کشور مربوط به حوزه جغرافیایی است که مکیندر آن را «قلب زمین» لقب داده بود. سالها است که روسیه خطر پیشروی غرب به نزدیکی مرزهای خود را احساس کرده است و درصدد است تا موقعیت بینالمللی خود را احیا کند و بتواند در مقابل تکروی آمریکا مقاومت کند. تعارض منافع و تفاوت نگرش به مسائل بین المللی در روابط روسیه و آمریکا از چند قرن پیش وجود داشته است ولی فقط به مدت نیم قرن جنگ سرد بر روابط این دو حاکم بوده است. احتمال شکلگیری جنگ سرد جدید آنگونه که از مفهوم سنتی این واژه مستفاد میشود، بعید به نظر میرسد.
منطقه آسیایمرکزی در حال حاضر کانون دو نیروی مخالف از سوی شرق با محوریت روسیه و همکاری چین و از سوی غرب با محوریت آمریکا و همراهی اتحادیه اروپایی میباشد. اگرچه ...
بیشتر
منطقه آسیایمرکزی در حال حاضر کانون دو نیروی مخالف از سوی شرق با محوریت روسیه و همکاری چین و از سوی غرب با محوریت آمریکا و همراهی اتحادیه اروپایی میباشد. اگرچه برآیند نیروهای وارده بر این منطقه در حال حاضر موازنه را به سود روسیه تغییر داده اما نمیتوان تاثیر نیروی وارده از غرب را نیز بر این کشورها نادیده انگاشت. با توجه به وضع موجود منطقه و توسعه همکاریهای سازمانی در بین کشورهای آسیای مرکزی و با محوریت و هدایت روسیه و همراهی چین، منافع جمهوری اسلامیایران نیز در آسیای مرکزی مستلزم قرار گرفتن در فرآیندهای سازمانی این منطقه از طریق تکمیل عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای است.