مذهب مقولهای فراتر از سرزمین و مبنایی برای هویت فراملی محسوب میشود. ازاینرو، منبعی برای قدرت نرم در میان کشورهای همکیش و عموما همجوار است. جمهوری فدارتیو روسیه و تعدادی از کشورهای حوزه خارج ...
بیشتر
مذهب مقولهای فراتر از سرزمین و مبنایی برای هویت فراملی محسوب میشود. ازاینرو، منبعی برای قدرت نرم در میان کشورهای همکیش و عموما همجوار است. جمهوری فدارتیو روسیه و تعدادی از کشورهای حوزه خارج نزدیک ارتدوکس مذهب هستند که در گذشتهای نه چندان دور تحت یک واحد سیاسی مشترک به نام اتحاد جماهیر شوروی قرار داشتند. در آن زمان همه سیاستها در چارچوب ایدئولوژی کمونیستی طراحی و از جانب مسکو به سایر مناطق کشور دیکته میشد. اما از 1991 به بعد شرایط دگرگون شد. اگرچه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به معنای پایان تعامل داخلی جمهوریها با یکدیگر و تبدیل روابط داخلی آنها به سیاست خارجی بود، اما روسیه کماکان کشوری صاحب نفوذ در خارج نزدیک است. بهطوریکه باقیماندن کشورهای منطقه در مدار مسکو، یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی کرملین است. اما، در فقدان ایدئولوژی کمونیسم روسیه با نوعی خلاء ایدئولوژیک در رابطه با جمهوریهای بازمانده مواجه گردیده است. ازاینرو، مسیحیت یکی از گزینههای جایگزین مسکو برای پر کردن خلا مذکور است. پژوهش حاضر درپی پاسخ به این پرسشها است که جایگاه کلیسا در سیاست خارجی روسیه چیست؟ و کارایی دیپلماسی مذهبی در قبال گرجستان و اوکراین چگونه بوده است؟ «اگرچه نقش کلیسا در سیاست خارجی مسکو در قالب قدرت نرم تفسیر میشود، اما دیپلماسی مذهبی روسیه بیش از آنکه در خدمت قدرت نرم باشد، ابزاری برای قدرت سخت در اوکراین و گرجستان بوده است.» این فرضیه در چارچوب نظریه قدرت نرم جوزف نای بررسی شده است.