بایدن پس از به قدرت رسیدن در سال 2021 با مسائل متعددی مثل خروج آمریکا از خاورمیانه و افغانستان، افزایش قابلیت و توانمندی های چین و مهار این رقیب راهبردی، مسئله هستهای ایران(برجام) و تهاجم روسیه به ...
بیشتر
بایدن پس از به قدرت رسیدن در سال 2021 با مسائل متعددی مثل خروج آمریکا از خاورمیانه و افغانستان، افزایش قابلیت و توانمندی های چین و مهار این رقیب راهبردی، مسئله هستهای ایران(برجام) و تهاجم روسیه به اوکراین مواجه شد.در ابتدا سیاست خارجی بایدن حول موضوع حقوق بشر و دموکراسی سامان یافت. اما وقوع جنگ روسیه و اوکراین باعث تغییر اولویتها شد. بحران اوکراین بهعنوان مهمترین چالش باعث شد تا بایدن با تلقی عمل روسیه بهمثابه تهدیدی استراتژیک علیه جهان غرب و با برجسته کردن عملگرایی در سیاست خارجی درصدد مدیریت آن برآید.چارچوب نظری این مقاله بین المللگرایی لیبرال است. هدف این مقاله بررسی سیاست خارجی بایدن بعد از جنگ روسیه و اوکراین طبق چارچوب نظری بین المللگرایی لیبرال است. سؤال این مقاله عبارت است از: جنگ روسیه و اوکراین باعث چه تغییری در اولویتها سیاست خارجی بایدن شد؟ فرضیه این پژوهش آن است که بایدن با تلقی تهاجم روسیه به اوکراین بهمثابه تهدید استراتژیک علیه نظم جهانی تلاش نمود ضمن اتحاد با کشورهایی اروپایی و سامان دهی مجدد ناتو، رهبری جبهه غرب را جهت تضعیف و تحریم روسیه بر عهده گیرد.از سوی دیگر با برجسته کردن عنصر عملگرایی در سیاست خارجی جهت کنترل و مدیریت پیامدهای ناشی از برخورد با روسیه، موضوعاتی مثل امنیت و انرژی در مرکز و حقوق بشر و دموکراسی در حاشیه سیاست آمریکا قرار گرفتند.
دولت- ملت سازی از جمله مباحث جدید و بسیار مهم مطالعات روابط بینالملل قلمداد میگردد. این بحث بویژه با ورود اعضای جدید به نظام دولتها در دوره پس از جنگ سرد از اهمیت فوق العادهای برخوردار گشته و محققان ...
بیشتر
دولت- ملت سازی از جمله مباحث جدید و بسیار مهم مطالعات روابط بینالملل قلمداد میگردد. این بحث بویژه با ورود اعضای جدید به نظام دولتها در دوره پس از جنگ سرد از اهمیت فوق العادهای برخوردار گشته و محققان مختلفی را برای انجام مطالعات پایهای تئوریک و نیز مطالعات موردی در اقصی نقاط جهان به خود جذب نموده است. از جمله حوزههای مطالعاتی جدید در این باره، کشورهای پس از شوروی میباشند. روند دولت - ملت سازی در اکثر این جمهوریها بواسطه بروز برخی چالشها و مسائل مختلف داخلی و خارجی با بحرانها و رکودهایی مواجه شده و اکثر آنها در نظام دولتها تصویر نه چندان مطلوبی را از خود جلوه دادهاند. البته موقعیت این جمهوریها از نظر پیشرفت روند دولت - ملت سازی بسیار متفاوت مینماید و در جایی که برخی از آنها تا مرز دولت ناکام(همچون گرجستان) پیش رفتهاند، برخی دیگر نیز به موقعیت به مراتب مطلوب تری دست یافتهاند(همچون جمهوریهای بالتیک). ارمنستان نیز بعنوان یکی از جمهوریهای سه گانه حاضر در منطقه استراتژیک قفقاز جنوبی علیرغم درگیر بودن با برخی مسائل و مشکلات، نسبتاً به وضعیت به مراتب بهتری بویژه در مقایسه با دو جمهوری دیگر قفقاز جنوبی دست یافته است. دراین مقاله با محور قرار دادن برخی شاخصهای اساسی روند دولت - ملت سازی، به مطالعه این روند در این جمهوری میپردازیم.