نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
تصمیمگیری راهبردی در عرصه سیاست خارجی نیازمند شناخت دقیق واقعیتهای بیرونی، توانمندیهای خود و بررسی گزینههای عمل احتمالی، برآورد دقیق هزینهها و دستاوردهای هر اقدام است. براین پایه شناخت و تحلیل محیط از الزامات سیاست خارجی بوده و در کانون توجه مجریان این عرصه قرار دارد الزامی که ریشه در پویایی محیط دارد و بیتوجهی به آن خسارتهای جبرانناپذیر به بار میآورد و منافع و امنیت ملی کشورها را به خطر میاندازد. امکان آیندهنگری نسبت به تحولات آتی از دیگر فواید تحلیل محیط است که مانع از مواجهه با شرایط و رویدادهای پیشبینی نشده میگردد. منطقه آسیای مرکزی با پیوندهای دیرین فرهنگی، دینی، تاریخی و پیوستگی جغرافیایی از حوزههای اولویتدار سیاست خارجی کشورمان است. شدت پیوستگی متقابل میان جمهوری اسلامی ایران و منطقه یادشده به گونهای است که تحولات هریک پیامدهای اجتنابناپذیر بر طرف دیگر خواهد داشت. از اینرو پایش نظاممند و علمی تحولات این منطقه لازمه سیاستهای کشور در قبال این منطقه است. مقاله حاضر بر پایه مفروضات بنیادین بالا، با بهرهگیری از ابزار و روشهای علمی تحلیل محیط در علم مدیریت راهبردی، با روش تحلیلی و توصیفی درصدد پاسخگویی به این پرسش اساسی است که الگوی مناسب تحلیل محیط در حوزه کشورهای آسیای مرکزی چیست؟ در این راستا با استناد به تجانسهای فرهنگی، تاریخی و ارزشی میان ایران و کشورهای منطقه آسیای مرکزی، وابستگیهای متقابل اقتصادی و رقابت و فعالیت بازیگران منطقه ای و جهانی از میان الگوهای متعارف تحلیل محیط، الگوی PESTI مشتمل بر مؤلفههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، فناوری و رفتار بازیگران بینالمللی را به عنوان الگوی مناسب برای تحلیل تغییرات محیطی این منطقه به آزمون گذاشته و نتیجهگیری مینماید.
کلیدواژهها