نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امورخارجه، تهران، ایران.

2 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات منطقه‌ای دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امورخارجه، تهران، ایران

چکیده

        ویژگی‌های نظام بین‌الملل پساجنگ سرد و تبیین هژمونی ایالات‌متحده صرفا متأثر از تغییر ساخت قدرت نیست، بلکه عملکرد کارگزاران و بازیگران نیز در شکل‌دهی به اصول و مبانی این دوران نقش قابل‌توجهی را ایفاء می‌نماید. در این راستا، انجام اقدامات ضدهژمونیک نظیر حادثه 11 سپتامبر 2001 و نقش‌آفرینی بازیگران چالشگر منطقه‌ای روحیه تقابل با قدرت هژمون را افزایش داد و زمینه را برای ابراز وجود قدرت‌های نوظهوری فراهم نمود که وضعیت کنونی نظام بین‌الملل را به سوی تک-چندقطبی سوق داده‌اند.
        در این میان، قدرت‌یابی چین در عرصه اقتصادی و تأثیرگذاری بر نظام بین‌الملل از یک‌سو و تلاش روسیه به‌منظور حفظ حوزه نفوذ خود در سطح منطقه‌ای و به تبع آن تقابل با یک‌جانبه‌گرایی هژمون از سوی دیگر منجر به طرح این سوال شده است که مهم‌ترین مؤلفه‌های موازنه نرم چین و روسیه کدام‌ هستند و این مؤلفه‌ها چه تأثیری بر هژمونی ایالات‌متحده دارند؟ فرضیه تحقیق این است که مؤلفه‌هایی نظیر مشروعیت زدایی از هژمون، تقویت قدرت اقتصادی، عدم پذیرش سرزمینی و بهره‌گیری از سازمان‌های فرامنطقه‌ای نظیر بریکس مهم‌ترین مولفه‌های موازنه نرم چین و روسیه به‌شمار می‌روند که به دلیل تاکید بر مقابله غیرمستقیم با هژمون و ائتلاف موازنه‌گر علیه قدرت برتر می‌توانند، ایالات‌متحده آمریکا را با چالش مواجه سازند.
این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای، منابع فضای مجازی و آمار و ارقام به ارزیابی مولفه‌های موازنه نرم چین و روسیه در زمینه قدرت اقتصادی، بهره‌گیری از بریکس و اقداماتی نظیر مشروعیت‌زدایی از هژمون، عدم پذیرش سرزمینی و جلوگیری از کارآیی ایالات‌ متحده در مناطق حساس جغرافیایی موفقیت قابل توجهی داشته و توانسته‌اند هژمونی ایالات متحده را تحت تاثیر اقدامات خود قرار دهند.

کلیدواژه‌ها