نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امورخارجه، تهران، ایران

2 دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته دیپلماسی و سازمان های بین المللی دانشکده وزارت امور خارجه، تهران، ایران

چکیده

مجموعه تحولات جهان پس از حوادث 11 سپتامبر سال 2001، اهمیت ژئو استراتژیک نوینی به منطقه آسیای مرکزی بخشیده است. حضور ناتو در افغانستان و تغییر استراتژی آمریکا از"امنیت انرژی" به استراتژی "مبارزه با تروریسم" در محیط پیرامونی آسیای مرکزی و اقدام به همکاری‌ در زمینه‌های مختلف سیاسی، نظامی و عملیاتی در این منطقه در قالب نظریه جامع((امنیت تعاونی))  همزمان با شکل‌گیری سازمان همکاری شانگهای و ائتلاف‌بندی جدید در قالب نظریه نومنطقه‌گرایی در برابر نفوذ ناتو در منطقه نشان از اهمیت منطقه‌ آسیای مرکزی در سیاست‌های بازیگران مهم این دو سازمان یعنی آمریکا، روسیه و چین  در دهه اول قرن جاری داشته است.  این مقاله در تلاش است تا با استفاده از روش توصیفی- مقایسه‌ای به این سوال پاسخ گوید که چگونه می‌توان سیاست‌های امنیتی ناتو و سازمان همکاری شانگهای در منطقه آسیای مرکزی را مورد مطالعه و مقایسه قرار داد؟ یافته‌های این مقاله حاکی از آن است که در طی دهه مذکور اعضای دو سازمان در زمینه‌هایی موضوعی مانند؛ ثبات افغانستان، مبارزه با قاچاق مواد مخدر، تروریسم، دارای منافع مشترک بوده‌ که در قالب سازوکارهای مشارکت برای صلح ناتو و شورای روسیه- ناتو به آن سامان داده اند. این سامان دهی موضوعی در قالب منطقه عمدتا سطح تاکتیکی داشته است. ولی به رغم وجود تهدیدهای مشترک،  اعضای دو سازمان مذکور در زمینه موضوعاتی راهبردی چون استقرار بلند مدت آمریکا در منطقه، گسترش ناتو به شرق و امنیت مسیرهای انرژی دارای تفاوت منافع می‌باشند. در این میان عواملی همچون تأثیر روابط ناتو با کشورهای آسیا مرکزی بر سیاست‌های منطقه ای روسیه و چین ، اهداف متعارض بازیگران اصلی و نبود سند و سازوکار جامع  همکاری بین دو سازمان بر تشدید عمق اختلافات این دو افزوده است.

کلیدواژه‌ها