نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی(ره)، تهران، ایران.

2 دانش آموخته دکتری روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبائی(ره)، تهران، ایران.

چکیده

       در فضای جهانی شده که بازیگران به ویژه قدرت­های نوظهور در صدد ارتقا موقعیت خود در ساختار بین­المللی هستند، بهره‌گیری از قدرت نرم به‌ویژه در چهره دیپلماسی علمی از اهمیت فزاینده­ای برخوردار شده است. در این شرایط، آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ که در عین حال در حوزه تولید و انتشار علم و فناوری پیشرفته نیز دست بالا دارد از دیپلماسی یاد شده در راستا دستیابی به اهداف و منافع ملی بهره برداری می­نماید. جهت‌گیری مزبور در ارتباط با حوزه آسیای مرکزی و قفقاز و به خصوص کشور قزاقستان با ویژگی­های خاصی همراه شده؛ به گونه­ای که ایالات متحده درصدد است در یک چشم­انداز جدید استراتژیک با بهره­مندی از دیپلماسی علمی خاصه بر مبنای «ساحت علم برای دیپلماسی»، همکاری سازنده، هدفمند و چارچوب­مندی را با کشور مزبور اعمال نماید. این نوع همکاری دیپلماتیک بر محور نقش اندیشمندان و دانشگاهیان و چگونگی ارتباط یابی آنان با توده­های مردمی، مراکز دانشگاهی و صنعتی شکل گرفته و توسعه می­یابد. در این راستا این پرسش مطرح می­شود که در چارچوب سیاست خارجی آمریکا در قبال قزاقستان در دوره زمانی پس از 11­سپتامبر2001، دیپلماسی علمی چگونه نقش آفرین بوده است؟ در پاسخ با استفاده از راهبرد قیاسی، روش توضیحی تبیینی و گردآوری اطلاعات و داده­های علمی به صورت مجازی و کتابخانه­ای این فرض مورد مداقه قرار می­گیرد که در چارچوب سیاست خارجی آمریکا در مورد قزاقستان در دوره پس از حوادث 11 سپتامبر 2001، دیپلماسی علمی در قالب«علم برای دیپلماسی» و با تأکید بر مقوله­های«همکنشی توسعه محور» و «همکنشی امنیت محور» به پیشبرد سیاست خارجی این دولت کمک کرده است. یافته­های مقاله نمایانگر آن است که امریکا با اتکا بر دیپلماسی علمی در قزاقستان از فرصت­های نرم افزاری لازم برای توسعه روابط همه جانبه با این کشور به ویژه در حوزه­های سیاسی و امنیتی بهره برده و آن را در چارچوب متحدی راهبردی در منطقه در جهت تأثیربخشی بر معادلات فراملی تعریف نموده است.

کلیدواژه‌ها