نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
رفتار بینالمللی دولتها زمانی معنادار و هویت مدار تلقی میشود که عوامل، انگیزهها و زمینههای آن مورد تبیین علمی و تفسیر تئوریک قرار گیرند. تعمیق و گسترش روابط افغانستان و ترکیه پس از 2001 م یکی از آن دسته رفتارها میباشد. تحلیل علل و عوامل این رفتار در چارچوب نظریۀ سازهانگاری هدف اصلی این مقاله است. پرسش اصلی مقاله این است که مبانی سازهانگارانهای که موجب تعمیق و گسترش روابط آنکارا و کابل از 2001 تا 2021 شد، چیست؟ فرضیۀ مقاله این است که سازههای مشترک اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی از عمدهترین مبناهای سازهانگارانۀ تعمیق و گسترش روابط افغانستان و ترکیه را در بازه زمانی ذکرشده میباشد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که «هویت» و «منفعت» دو محور اصلی روابط آنکارا و کابل را تشکیل دادهاند. با این تفاوت که هویت بهعنوان سازۀ موقت و منفعت به حیث سازۀ دائمی نقش بازی کرده است. مواد خام این فرضیه با روش کتابخانهای گردآوری و با شیوۀ توصیفی-تحلیلی پردازش شده است.
کلیدواژهها