نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

   اگرچه قدرت و جایگاه فدراسیون روسیه در نظام بین‌الملل پس از فروپاشی اتحاد شوروی تقلیل یافت، اما از بدو تولد این بازیگر جدید به عنوان وارث اصلی ابرقدرت بزرگ شرق، تمامی ناظران بین‌المللی منتظر بودند تا دریابند که چگونه جهت‌گیری‌های کلان و سیاست‌های راهبردی این کشور در عرصه روابط بین‌الملل تنظیم خواهد شد. اهمیت این نکته آنجا روشن می‌شود که عضویت دائم اتحاد جماهیر شوروی در شورای امنیت سازمان ملل متحد و اغلب توانمندی‌های هسته‌ای و فضایی آن کشور در اختیار فدراسیون روسیه قرار گرفته و یا به وسیله آن اداره می‌شود و مهم‌تر این که توانمندی‌های عظیم نظامی و سلاح‌های هسته ای روسیه هنوز دارای موقعیت تعیین‌کننده در معادلات استراتژیک نظامی جهان است. لذا چگونگی تنظیم راهبردهای روابط بین‌الملل فدراسیون روسیه دارای اهمیتی چشمگیر برای قدرت‌های بزرگ و همسایگان آن است.     این مقاله ضمن بررسی رویکردهای اروآتلانتیک‌گرایانه، اوراسیاگرایانه و مرکزگرایانه در سیاست خارجی روسیه به تجزیه و تحلیل هر کدام از آنها پرداخته است و شاخص‌های کلان و معیارهای اصلی انتخاب هر رویکرد و تاثیر آن بر سایر بازیگران نظام بین‌الملل را به بحث می گذارد. مقاله در نهایت بر اساس ارزیابی شاخص‌ها و برشمردن فرصت‌ها و چالش‌های هر کدام به تبیین  محتمل‌ترین رویکرد که جایگاه فدراسیون روسیه در نظام بین‌الملل در قرن بیست ویکم را تعیین می‌نماید، می پردازد.

کلیدواژه‌ها